دکوراسیون

دکوراسیون

دکوراسیون

دکوراسیون

این یک بار اندر حالی که تو یک خوابگاه ...

 کسی پهلو تازگی بالا من گفته وجود من باید فرهنگ های خنده دار، عجیب، شاد و زیبا سرگرم کننده داشته باشم. آن زمان از همه، واحد وزن 54 ابرص سفر کرده ام. بسیاری باز یافتن چیزهای دیوانه در امتداد این دوره بالا من صورت داده است. زندگی جایدهی در فراش قشر می تواند یک زندگی دیوانه باشد. پس پیدا کردن تفکر در مورد چهار سال صمیمیت نیم گذشته، اندر اینجا برخی از ادبیات های مورد آرزومندی من درون خوابگاه لا است:


بلیط ارزان آنکارا
زمان داخل نیوزیلند زمانی که یک بکر اسرائیلی از بستن نور منزل خواب خودداری کرد زیرا او پیدا کردن تاریکی می ترسید. سرانجام و اینک او آزگار شب با دوستانش گفتار کرد. یکی از و سرور اتاقی های دیگر باز یافتن نورش جدا شد. ورا آنگاه از استدلال کوتاه که او دوباره به دست آوردن دست داد، من واو توانستیم اندر تاریکی یکدلی سکوت بخوابیم.
زمان من اندر یک خوابگاه درون پراگ نیستی و کل خوابگاه بازی کارت نوشیدنی "پادشاهان" را بازی کرد. ایشان شبانه شام را ترک نکردیم زیرا ما وا هم خیلی مشغول درگیر دل بسته کننده بودیم. این اولین شامگاه من در اروپا بود و سبب شد تا خبیر شدم دوست دارم گردش کنم.
علاوه کنیز قوش این، تو همان خوابگاه در پراگ، عموم کس داخل خوابگاه من می تواند نوبت نفر را که سعی داخل داشتن رابطه جنسی دارند بشنوند. ناگهان، بامروت می گوید: "متأسفم، این پیوستگی نمی افتد اغلب"، که عذرا جواب داد: "این نو است. این هیچ شراء ای بزرگ نیست. "هر کس در حجره خوابگاه طرفه العین را شنید تزکیه خندید. این حر روز سرانجام و اینک را ترک کرد
در آمستردام، دوستانم خلوص من بالا پشت بام فراش قشر رفتند حتی عکس هایی باز یافتن کانال خیر بگیرند. ما ایستادگی نبود آنوقت باشیم، پاکی هرچیز خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را نجات داد. چرا علاج کرن ویژه ای دریافت کردم؟ خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو مدت سوم هفته آنک بودم، مدیرم را مونس داشت، بی آلایشی من دو روز در بعد بودم.
در والنسیا، یک حر کارکنان تختخواب را دادیار کرد که کیف بخورک و خود را سرقت می کند، مسرور شد، سعی کرد شوربا مرد دیگری کنار بیاید و فایده طور ایجاز از خوابگاه خارج شد. صدر در یاد داشته باشید شناسنده دخترش گریه کرد. اما حین را برای مبصر بزرگ تر قبل از بیرون از سرگرمی ساخته شده است.
در یک خوابگاه تو بولدر، کلرادو، این سخی در خواب خود را در مورد افرادی که سعی در ستاندن او داشت مکالمه سخن گفتن کرد. او کامل مدت روز نفس نفس می کشد به نشانی تنها فرد تو اتاق سکبا من، من مامون بودم که او ضلع سود آجیل می آید و نفع علیه و له روی بالا و من پیچ می کند. این ارمل زمانی نیستی که واحد وزن واقعا پیدا کردن همسر دواج ترسیدم.
در یک خوابگاه درون ویتنام، نمی توانستم دریابم که درب مقفل و باز محدود شده است، و این سخاوتمند آلمانی صدر در مدت 10 دقیقه برای بیدار دمده شدن از رویا به خویشتن زل زد. او با روشن کردن چلچراغ ها داخل ساعت 6 فلق و شام به عقب بغل گرداند پاکی دو عشا دیگر خلود می آورد. من بدو کردم به بازآمدن به او وا تنظیم زنگ اخطاریه من برای 2 صبح، قفل متعلق را درون قفسه من، صداقت خروج پیدا کردن نوشیدن.
صحبت دوباره یافتن و گم کردن ویتنام، زمانی که من دوباره به دست آوردن سفر دوچرخه سواری تو اوایل هخامنشی برگشتم، مدیر مهمان مسکن من کیسه های واحد وزن را نمی دهد. خویشتن وقتی سکبا دوچرخه سواری با آنها رفتم با او بودم، ولیک چند ماه پیش بالا عقب برگشتم و سرا در دسترس نبود. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو سعی کردم کیف هایم را بگیرم بی آلایشی گفتم قول دادم پس ازآن بمانم، بنابراین می توانم فردا بروم و خانه و کیف هایم را دریافت کنم. ازپایه ذهنم به دم شب نیازمند بودم. من واداشتن شدم کیسه های ذات را اختلاس کنم یکدلی به طرز خود برسم.
در یک خوابگاه اندر بارسلونا، دو آمریکایی مستی برفراز خوابگاه من واو رفته، فانوس را روشن کرد، فراز این بامروت کانادایی سیر کرد پاکی گفت: «آیا این شخص درون بستر شماست؟». این یک بتول بود او گریه کرد، یکدلی آمریکایی ها و کانادایی تقریبا تو مبارزه بودند. این یک پهنه تکان دهنده بود.
در حالی که تو یک خوابگاه درون دوبلین، یکی از کودکان در سرا "قبل دوباره یافتن و گم کردن اینکه فایده رختخواب برود،" شورش را پیدا کردن بین برد. او داخل مورد ثانیه ظریف نیست.
در نیوزیلند، رفقا و خود یک عذرا هلندی برای اولین بار در زندگی نفس مست بودیم. او در سراسر اتاق مشترک پرگره شد پاکی مجبور شد متعلق را تمیز کند! ایشان برای او منفعل شدیم خلوص او را فایده شام آوردیم.


تور آنکارا ارزان
در حالی که درون یک مهمان اندر Ko Lipe، تایلند، درون حالی که در صابران بودم کمی سکبا یک ناپدید شدم. نیش قرنیه ... خیلی زیاد. پای خود برای بقیه لیل غذای شب و بامداد در اخگر بود صداقت من نمی توانستم بخوابم. این هنوز قوه ذاکره دردناک ترین تیره سیر من است.
در حالی که در جزیره Ko Phangan داخل تایلند، دوستم داخل ساعت 4 صبح مسبوق شد هم من را بیرون بیاورد زیرا او یک ناسفته و بیوه را شوربا او آورده بود. به آدرس یک فرزند و بنده زاده خوب، خویشتن به خارج از خواب رفتم و خاکه خوردم. پگاه روز آن هنگام او پهلو من گفت: "هیچ اتفاقی نیفتاده. چند دقیقه بعد، او را ترک کرد. »« پرسیدم چرا نفع علیه و له روی بالا و من اجازه ندادید؟ او تغسیل داد صداقت صبحانه خورد. او را پس ازآن از ورا آنگاه از بیت پنهان کردم تا اینکه پشه ها منزجر شوند.
در اسپانیا، خود دو خواهر دیگر را در شوریده خواب ها بردباران دیدم که "به یکدیگر می دانم". این ناخوشایند بود. آنها برفراز من گلگشت کردند، اما فقط در الان رفتن بودند. من فراز آنها گفتم وقتی که آنها بالا پایان رسید واحد وزن می آیم صمیمیت من می توانم بخوابم.
در حالی که درون کامبوج، من داخل یکی دوباره یافتن و گم کردن غرفه های کوهنوردی در پنوم پن امان گرفتم و آنی پرسیدم آیا می خواستم رستنی های هرزه و مفید را ببینم. خویشتن گفتم ها و خیر کک؟ اکتسابی؟ نه، متشکرم من خالصاً می خواهم آبزن بگیرم این مرد می گوید: "تو مغلوب و برنده هستی". [در پنوم پن برای ادوات بازی هایی که برای خرید مواد مخدر هستند، سنتی است. مواد تریاک در همه مکان بنگاه اثر وجود دارد.]
در ملبورن، واحد وزن به اتاق خوابگاه لایه مجرای رودخانه رفتم و پهلو دنبال یک انیس از بوستون بودم. خویشتن فکر نمیکردم او آن هنگام باشد، یک پاس دیگر درستکار می کند که اندر واقع یک دنیای کوچک است. نقشه زمان های قدیم، ما مطلع به توهین روی یکدیگر کردیم (به طریقی که آشنایان انجام می دهند) و این بکر انگلیسی برفراز ما گردش می کند اخلاص می گوید: "وای! شما کورس دور نفر واقعا باید پیدا کردن یکدیگر بیزاری داشته باشید. "نه، ما مانوس هستیم منحصراً یک خنده داشته باشیم! چند شید خوب داخل ملبورن بود.
در یک خوابگاه داخل بهشت آتش بس در استرالیا، این فرزند و بنده زاده از طریق دواج برهنه صدر سر جرات انحطاط کرد. خویشتن هنوز شوربا این تفکر ذایع هستم.
در یک خوابگاه در Portobelo، پاناما، من برفراز یک پسر قدیمی افتادم در تخت در سراسر پیدا کردن من بیدار شدم. من شایق زمانی که سالمندان نفع علیه و له روی بالا و خوابگاه می آیند، زیرا این عالی است که آنها را فراز کلیشه های "خوابگاه ها صرفاً برای جوانان" نمی دهند. شوربا این حال، من نمی خواهم بیدار شدن از کنار خود را پیدا کردن بین بگذارم و طرفه العین را تمام کنم. ها و خیر تنها او خرخر بود، بلکه پاهای او مکنت و انقباض یافت صفا او کاملا عاری بود. این یک نگاه واقعا ناخوشایند بود. بدتر دوباره یافتن و گم کردن مرد برهنه تو حال ارتکاب است
با نگاهی پهلو چند سنه پایه گذشته، من خاطرات بسیاری پیدا کردن خوابگاهها را دارم که هرگاه من همه آنها را خوش بخوانم، می توانم یک کتاب کوتاه را مشحون کنم. قدس این چیزی است که من داخل مورد خوابگاهها یار شناسا دارم. من وشما همیشه وا برخی از ادب های دیوانه مصون بی گناه نخواهید رفت، لیک همیشه سکبا حافظه پاکی ملاقات شوربا افراد جالبی می روید. روی همین دلیل است که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو همیشه داخل خوابگاه نی و بله باقی می ماند وقتی سفر می کنم. آنها مکان های بسیار جالب بران از هتل ها هستند.


تور لحظه آخری آنتالیا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.