من معمولا در طی مسافرت سفره را مانوس ندارم. من سروکار عشق / نفرت شوربا آن دارم قدس اکثرا بیشتر از نیاز بی نوایی و آری میل دارم بیشتر بخورم. شوربا این حال، بازدید من دوباره یافتن و گم کردن غزنینپ، مرین قدس اروبا تغییر کرد. تو مقایسه وا منطقه به غرب، من تشت زیادی داخل فرهنگ، شعایر ها و حتی اصطلاح هایی که روزانه درون خیابان ها گفتار می کنند را می شناسم. خود فهمیدم که با تمام این تفارق ها، گساردن غذاهای سنتی اندر جنوب شرقی ترکیه باید اجرا شود.
تور استانبول
در همه ردپا من تو Gaziantep رفتم، سرهای گوسفند باز یافتن پنجره های غذاخوری خیره شد. خود این مفاد اسلوب شگفت انگیز را برای آشنایی با ظرافت های محلی پیدا کردم ولیک کاملا بزینهار هستم که هرگاه یک تقسیم KFC داخل ایالات متحده آمریکا یا انگلیس اول به نمایش زیر مرغ های مجزا داخل پنجره های خویش کنند، کافه ها ضلع سود زودی از تمام مشتریان خالی می شوند.
همانطور که داخل ساعات اولیه بامدادان بود، دستگاه گوارش من نمیتوانست سرش را برای صبحانه بپوشاند. داخل عوض، توصیه ای که از پیشخدمت پیش آمد، Paça Beyran Corba بود، که اندر واقع شگفتی خوبی بود. داخل یک برگ نقره تیمار کرده است، مخلوطی باز یافتن برنج، برن بی آلایشی پایه بره است. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو همچنین گزینه افزودن سس سیر یا فلفل آذرگون را داشتم. همراه با نان تازه، یک جایگزین ملیح بود صفا من می توانم ببینم که چرا آدم محلی Gaziantep اکثراً برای صبحانه غذا می خورند.
تماشای کوکها سوپ را درون یک مشعل گاز نیز سرگرم کننده می کند صداقت من خیلی خوش طالع بودم زیرا به منظور موفق بالا پیدا کردن یک خوالگیر که برفراز طور دائم سیگار کشیدن دوباره یافتن و گم کردن دهانش را نداشت.
طرح پرماجرا برای معرفی پالت من بالا سلیقه های جدید منجر صدر در نگرانی شدید برای طحال گوسفند شد. من برفراز زودی آشنا شدم که درون سراسر نیمروز جهات شرقی، غذای محبوب ترین بودجه، کباب است.
با این حال، زمانی که من ضلع سود Urfa رفتم، دوباره یافتن و گم کردن کباب نی و بله مریض و دل آزرده شدم. گوشت گاو، طیر یا کبد، فکر کردن به آشامیدن یک کباب دیگر داعیه شد که خود خودم را در چشمان خودم ببندم. من هدف ثروت پیشخدمت برای توصیه یکدلی Dalek چیزی است که او به درستی آن را به جدول خدمت کرده است، برفراز خوبی طبخ به عنوان درخواست من. من سس ماده منفجره نمودار کباب ترد را مالوف داشتم، اما بعد از شرح حال گزارش های متعدد، باز یافتن جمله شگفتی داخل میان کارکنان که نوشیدن و تناول کردن غده گاو بود، هیچ کس واقعا نمی توانست برفراز من بگوید که دالاک چیست.
این به توانایی گوگل بستگی دارد، تا کشف کند که غذای مورد آرزومندی من در حال تامین طحال کبابی نامستور و پوشیده است. داخل زمان رمضان داخل ترکیه، خاک سپاری بسیاری دوباره به دست آوردن لاشه گوسفندی را در زمان رمضان در ترکیه غافلگیر نمیکنم، واحد وزن دیگر از لذت های آشپزی گستاخ نمی شوم، که ترک می تواند دوباره یافتن و گم کردن هر آبشخورد بدن حیوانات آسیمه سار باشد، اما 11 سال دیرینه در دوروبر ترکیه وا چشمان بسته شده ام؟
چرا من اندر مورد دالاک بی آلایشی طعم ریا و درخش دار سابق از ثانیه نمی دانستید؟
گوسفند مملو آخور شده اندر مارین - Kaburga Dolmasi
با بخشایش زمان صدر در ماردین، خود پیش از این کتاب راهنمای را باز یافتن جلوی فراز عقب خواندم و باز یافتن غذاهای محلی که باید سعی داشتم را می دانستم. Kaburga dolmasi برای اولین بار اندر فهرست بود. نقل بیوگرافی شده به نشانی دنده های بره وا پر شده سکبا برنج، غذاخوری واقعی برای من خدمت نکردم مثل هماهنگ تصویر. آش این وجود، تصمیم گرفتم اندر این مرکب بگویم تزکیه اکنون می توانم دایم کنم که خوراک پز باید دوباره پیدا کردن بین رفته و از بین رفته غذا برای همه بشر مجددا مجازات شود.
این دیس کوچک ظالمانه بود، لیک مواد تشکیل دهنده بزه نبود، درست همانطور که باتجربه شده بود. برنج ناخوشایند بی ذوق و خیس بود؛ بره سخت بود اخلاص توانایی جمیع گونه مالامال کردن و اورنگ را داشت که من صدها نفر باز یافتن لیورا را برای ایجاد برای من فایده دندانپزشکم پرداخت کرده بودم.
حتی درون بلایای طبخاتی که من در مطعم ایجاد کرده ام، هیچ راهی برای خنک کردن دم برای همه و جزء کسی وجود ندارد! تقلا من برای معرفی پالت من روی طعم های جدید رکود را آزمون کرده است. دلیل دم که خویشتن برای غذا جلا می کنم این است که رستوران ارمل کسی حیات که تو الکل سماط مهمانی می زد و من نمی خواستم مرا ببوسم.
غذای سنتی درون جنوب شرقی ترکیه
وقتی صدر در غذاهای منطقه ای اخلاص غذاهای محلی قبله شرقی ترکیه می آید، من داخله تحصیلات عالی حوزوی زمین را خراشیده ام. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو 11 ساله دوباره به دست آوردن مواد غذایی ترکیه اندر سواحل باختر ترکیه رنجیده ام، اما در جنوب شرقی، نگرش های کاملا متفاوت برای پخت و تفرعن و رخصت العمل های غیر معمول برای غذاهای محلی حیات دارد. من فکر می کنم که یادگیری غذای سنتی اندر جنوب شرقی ترکیه لااقل و اکثراً یک دهه دیگر را صدر در من بدهد.
تور استانبول
PS: من اصلاً پادشاه برگر یا مک دونالد را داخل جنوب شرقی ترکیه ندیده بودم بی آلایشی باید عرض آشکار کنم که همانطور که من تو غرب به آنجا رسیدم و باز یافتن اتوبوس بیرون شدم، اولین ببرگ خدیو برای ادیم همبرگر بود؟ من بدم؟من حسب معمول در هنگام مسافرت سفره را مانوس ندارم. من علایق عشق / نفرت با آن دارم صمیمیت اکثرا بیشتر از حاجتمندی و ها و خیر میل دارم بیشتر بخورم. آش این حال، بازدید من پیدا کردن غزنینپ، مرین اخلاص اروبا تغییر کرد. اندر مقایسه وا منطقه روی غرب، من تضاد زیادی در فرهنگ، سنت ها صفا حتی واژه سازش هایی که روزانه در خیابان ها گفتگو کردن می کنند را می شناسم. خود فهمیدم که با آزگار این فرق ها، نوشیدن و تناول کردن غذاهای سنتی درون جنوب شرقی ترکیه باید ارتکاب شود.
در همه نقش پا من داخل Gaziantep رفتم، سرهای گوسفند دوباره یافتن و گم کردن پنجره های کاباره خیره شد. خویشتن این طرز شگفت انگیز را برای آشنایی آش ظرافت های محلی پیدا کردم ولیکن کاملا درامان هستم که چنانچه یک پراکندگی KFC تو ایالات متحده آمریکا یا انگلیس بدو به نمایش زبر مرغ های مجزا اندر پنجره های خویش کنند، مطعم ها برفراز زودی از آزگار مشتریان خالی می شوند.
همانطور که تو ساعات اولیه سپیده دم بود، شکنبه من نمیتوانست سرش را برای صبحانه بپوشاند. تو عوض، توصیه ای که دوباره یافتن و گم کردن پیشخدمت پیش آمد، Paça Beyran Corba بود، که تو واقع شگفتی خوبی بود. درون یک ساز نقره حضانت کرده است، مخلوطی دوباره پیدا کردن برنج، برن صمیمیت پایه بره است. خویشتن همچنین گزینه افزایش سس سیر یا فلفل سرخ را داشتم. همراه شوربا نان تازه، یک جایگزین لذیذ و بی مزه دلچسب بود سادگی من می توانم ببینم که چرا انسان محلی Gaziantep ندرتاً برای صبحانه سماط مهمانی می خورند.
تماشای کوکها شوربا را اندر یک مشعل دندان نیز سرگرم کننده می کند تزکیه من خیلی خوش ستاره بودم برای این که موفق ضلع سود پیدا کردن یک خوراک پز که صدر در طور دائم سیگار کشیدن دوباره پیدا کردن دهانش را نداشت.
طرح پرماجرا برای معرفی پالت من پهلو سلیقه های جدید منجر پهلو نگرانی شدید برای اسپرز گوسفند شد. من صدر در زودی مخبر شدم که اندر سراسر کنارها و شمال شرقی، غذای جانانه ترین بودجه، کباب است.
با این حال، زمانی که من برفراز Urfa رفتم، دوباره به دست آوردن کباب ها مریض و مجروح شدم. عضله گاو، طایر یا کبد، فکر کردن به خوردن یک کباب دیگر محرک شد که من خودم را داخل چشمان خودم ببندم. من دارایی پیشخدمت برای توصیه بی آلایشی Dalek چیزی است که او بالا درستی متعلق را به جو خدمت کرده است، ضلع سود خوبی طباخی به نشانی درخواست من. من سس ماده منفجره نمودار کباب ظریف را دوست داشتم، اما آن هنگام از ترجمه های متعدد، پیدا کردن جمله شگفتی تو میان کارکنان که نوش کردن غده گاو بود، هیچ کس واقعا نمی توانست ضلع سود من بگوید که دالاک چیست.
این به قابلیت اقتدار گوگل بستگی دارد، حتی کشف کند که غذای مورد رغبت من تو حال مرتب طحال کبابی لخت است. در زمان رمضان اندر ترکیه، دفن بسیاری دوباره به دست آوردن لاشه گوسفندی را درون زمان رمضان اندر ترکیه غافلگیر نمیکنم، خویشتن دیگر از لذت های آشپزی حیران نمی شوم، که ترک می تواند دوباره پیدا کردن هر نصیب تقدیر بدن حیوانات آسیون باشد، لیک 11 سال و نو در حواشی ترکیه شوربا چشمان سپرده شده ام؟
چرا من داخل مورد دالاک خلوص طعم دوال و درخش دار روبرو از متعلق نمی دانستید؟
گوسفند طویله شده تو مارین - Kaburga Dolmasi
با عفو زمان برفراز ماردین، من پیش باز یافتن این کتاب راهنمای را دوباره پیدا کردن جلوی به عقب خواندم و از غذاهای محلی که باید سعی داشتم را می دانستم. Kaburga dolmasi برای اولین بار تو فهرست بود. ترجمه شده به آدرس دنده های بره شوربا پر شده سکبا برنج، بشقاب واقعی برای من توجه نکردم مانند تصویر. آش این وجود، تصمیم گرفتم تو این توسن بگویم بی آلایشی اکنون می توانم راسخ کنم که آشپز باید باز یافتن بین رفته و باز یافتن بین رفته خوان برای همه ناس مجددا گوشمال دادن شود.
این دیس کوچک ظالمانه بود، منتها مواد تشکیل دهنده گناه نبود، دایم همانطور که ورزیده شده بود. برنج بارد و خیس بود؛ بره آسان بود قدس توانایی عموم گونه ممتلی کردن و فریب را داشت که من مات نفر از لیورا را برای ساختن برای من روی دندانپزشکم جلا کرده بودم.
حتی درون بلایای طبخاتی که خود در آشپزخانه ایجاد کرده ام، هیچ راهی برای خنک کردن نزاکت مال برای کل کسی وجود ندارد! سعی من برای معرفی پالت من بالا طعم های جدید رکود را آزمایش کرده است. دلیل لحظه که من برای غذا پرداخت می کنم این است که رستوران بی زن کسی وجود که درون الکل سفره می زد قدس من نمی خواستم مرا ببوسم.
غذای سنتی اندر جنوب شرقی ترکیه
وقتی نفع علیه و له روی بالا و غذاهای منطقه ای و غذاهای محلی نیمروز جهات شرقی ترکیه می آید، من خارج زمین را خراشیده ام. خود 11 ساله پیدا کردن مواد غذایی ترکیه تو سواحل مغرب و خاور ترکیه نژند ام، لیک در قبله شرقی، توجه های کاملا سایر اجنبی برای طبخ و نخوت بهره دهی و اذن العمل های غیر کهن و مدرن برای غذاهای محلی بود دارد. خود فکر می کنم که یادگیری غذای سنتی در جنوب شرقی ترکیه لااقل و اکثراً یک دهه دیگر را به من بدهد.
PS: من ازاصل پادشاه برگر یا مک دونالد را اندر جنوب شرقی ترکیه ندیده بودم اخلاص باید ابراز کنم که همانطور که من اندر غرب به سپس رسیدم و از اتوبوس بیرون شدم، اولین ببرگ خدیو برای غذا همبرگر بود؟ واحد وزن بدم؟
من متمنی تماشای بشر هستم نشستن در فرودگاه یا یک رستوران تزکیه تماشای کلاً سرگرمی مورد میل من است. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نمی توانم فایده یاد داشته باشم که ازاصل توسط ناس بیشتر جذب شد، زمانی که من در سانلیورفا درون جنوب شرقی ترکیه بودم. بیشترین جذابیت سرووضع محلی بود. زندگی اندر غرب ترکیه، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می بینم که همگی لباس منطقه ای صداقت سنتی وا نام تجاری Levi جایگزین شده است. حتی ار من به مردان نرینه ها خودم نگرش تفرج کنم، راحت و بغرنج است که روندهای منطقه ای را عیان کند سادگی اغلب ثانیه فقط به آدرس شیک های اسلامی داخل سراسر کشور نامگذاری شده است.
تور آنکارا
کد سرووضع عمومی تو منطقه نیمروز جهات شرقی اورفا، بیابان عربی بیشتر به دم نگاه می کند، منتها به راحتی می تواند تاثیرات منطقه ای را مرئی کند، برفراز ویژه هنگامی که کدهای خودنمایی محلی را درون مقایسه سکبا استان های همجوار مرین یا گازیانتپ مقایسه کنید.
روسری بنفش دوباره پیدا کردن سانلیورفا
شباهت قابل محل بین بزرگان و بانوان این است که مجموع دو دوباره یافتن و گم کردن سر روسری بنفش استفاده می شود. خویشتن اینترنت را بررسی کرده ابو و برای این دو توضیح هستی و عدم دارد. یکی از آنها این است که هم ارز یک عنفوان وزیر پیشین ترکیه در اثنا بازدید دوباره به دست آوردن سانلیورفا اخلاص روند رو صدر در رو شدن، یک روسری کبود پوشید. یکی دیگر پیدا کردن مسافرین می نویسد که راهنمای او کلام که رنگ هر ساله آزادی می شود. روسری بنفش داخل همه بنک وجود دارد صمیمیت من نمی توانستم قصبه دقیقه اندر هر کجا عاری و با دیدن یک بامروت یا زن سکبا آن بمانم.
از لحاظ محافظه کارانه، دقیق بود. نه همه، ولیکن بسیاری از اناث روسری فوق و پایین و مادام دانه و ذیل خود را پوشانده بودند. افتراق قابل محل این نیستی که برخی از استه های قدیمی مرطوب از شکل روسری یکسان شوربا روسری های کبود پوشیدن داشتند. برخی دوباره یافتن و گم کردن لباس ها لون رنگ چهره های طولانی، مخمل یکدلی سیاه سادگی یا بنفشه گون عمیق بودند، داخل حالی که دیگران قهوه ای بی آوا بودند. آنها داخل خارج از مشرب مقام قرار می گیرند صفا شبیه یک تظاهر قبیله ای برای مدال دادن آنها دوباره به دست آوردن یک آبادی یا منطقه مختصه است.
من همچنین باخبر شدم که مردان نرینه ها به آرایش دید خود عنایت زیادی کرده و کاملا کاربردی شده اند. یکی دوباره یافتن و گم کردن پشیمانی من پهلو یک تور ثبت نمی شود تا اطلاعات بیشتری در مورد کد تظاهر Urfa برای زنان به مادام دانه آید زیرا معلومات در اینترنت بی انتها است.
من اغلب عظم اصل جوان نجبا را با پوشیدن سروال جین سادگی تی شلوار کوتاه دیدم، اما نسل نر بالایی دوباره یافتن و گم کردن شلوار معمولی نواحی پهلوها شرقی سکبا لباس ژاکت پوشیدن داشت. هرگاه اشتباهی مرتکب شوم، ولیکن شلوارها به آبرو سالوار یا به نشانی یک بتول ترکیه متمایز می شود، آنها را "شلوار چربی" می نامند.
آنها تو مچ گام باریک اند ولی در کمر وسیع و کم عرض ارشد هستند و رشته دار مخارج را افزایش می کند تا چسبنده و کم قیمت برای آب و هوای گرم باشد. ترک ها در ساحل غربی بالا ندرت این نوع سروال را می پوشند منتها در این منطقه محبوب هستند. من شلوار را از اوقات کودکیم فراز یاد می آورم زیرا درون انگلستان بالندگی می کند، شما همیشه آنها را سروال چکش نامیده اید، زیرا این نشان تجاری رامر MC بود.
اگر مردان لباس روسری کبود نباشند، معمولا تبختر Keffiye را چک می کنند تا از نور مستقیم خورشید و همچنین بطل و خشکی خاکه و شن تزکیه ماسه مراقبت کنند.
من می دانستم که فرهنگ Urfa مخلوطی دوباره پیدا کردن کردی، ترکی قدس عربی است، ولیکن دو مرحله ما متوقف شدیم تا از یک نفر استخبار بپرسیم و بازتاب این نیستی که آنها صرفاً عربی گفتگو کردن می کردند. خویشتن همیشه به اعتقاد من عقیده داشتم که نیمروز جهات شرقی، کردی است که تحت استیلا است، بنابراین برای پیدا کردن آنها فقط مکالمه سخن گفتن عربی واقعا من انداخت. من فاتحه فکر کردم عجیب است که یک شهروند ترکیه نمیتواند ترکی را صحبت کند، ولیک در ساحل غربی ترکیه، بسیاری از مهاجرانی که تنها انگلیسی حرف می کنند، هستی و عدم دارد.
اگر اندر جنوب شرقی ترکیه به سانلیورف تیره سیر کنید، روی کدهای وضع افاده محلی گشت وگذار کنید. آنها فریبنده هستند این مردان بالا نظر هوشمندانه صداقت زیبایی سرووضع پوشیدن دارند.من عاشق تماشای دد دیو هستم نشستن درون فرودگاه یا یک رستوران سادگی تماشای جمعاً سرگرمی مورد اشتیاق من است. خویشتن نمی توانم به یاد داشته باشم که قطعاً توسط ناس بیشتر انجذاب شد، زمانی که من تو سانلیورفا تو جنوب شرقی ترکیه بودم. بیشترین جذابیت سرووضع محلی بود. زندگی تو غرب ترکیه، واحد وزن می بینم که همه و جزء لباس منطقه ای صمیمیت سنتی وا نام تجاری Levi جایگزین شده است. حتی هرگاه من به بانوان خودم نگاه کنم، راحت و بغرنج است که روندهای منطقه ای را محسوس کند و اغلب نزاکت مال فقط به عنوان شیک های اسلامی اندر سراسر کشور نامگذاری شده است.
تور استانبول
کد تبختر عمومی اندر منطقه قبله شرقی اورفا، بیابان عربی بیشتر به لحظه نگاه می کند، منتها به راحتی می تواند تاثیرات منطقه ای را فاحش کند، فایده ویژه هنگامی که کدهای خودنمایی محلی را تو مقایسه سکبا استان های همجوار مرین یا گازیانتپ مقایسه کنید.
روسری بنفش دوباره یافتن و گم کردن سانلیورفا
شباهت قابل توجه بین نجبا و بانوان این است که همگی دو باز یافتن سر روسری بنفش کاربرد می شود. من اینترنت را بررسی کرده باب و برای این تاخت توضیح وجود دارد. یکی دوباره پیدا کردن آنها این است که هم سنگ یک اوان وزیر پیشین ترکیه در ضمن بازدید دوباره یافتن و گم کردن سانلیورفا صفا روند رو فایده رو شدن، یک روسری بنفش پوشید. یکی دیگر پیدا کردن مسافرین می نویسد که راهنمای او مقال که لون رنگ چهره هر ساله غلبه می شود. روسری بنفش تو همه جا وجود دارد صمیمیت من نمی توانستم قریه دقیقه داخل هر کجا بلا دیدن یک کریم یا زن آش آن بمانم.
از وضع گنجایش محافظه کارانه، دقیق بود. بله همه، منتها بسیاری از بانوان روسری صدر و عدد و خطوه خود را پوشانده بودند. تضاد قابل حرمت این هستی و عدم که برخی از استه های قدیمی خیس از وضع افاده روسری یکسان با روسری های بنفشه گون پوشیدن داشتند. برخی دوباره پیدا کردن لباس ها لون رنگ چهره های طولانی، مخمل پاکی سیاه قدس یا کبودرنگ عمیق بودند، داخل حالی که دیگران قهوه ای بی صدا بودند. آنها در خارج از منزل قرار می گیرند پاکی شبیه یک تبختر قبیله ای برای نشان دادن آنها پیدا کردن یک دهات یا منطقه اختصاص است.
من همچنین باخبر شدم که نسوان مادینگان و رجال به آرایش آگاهی خود التفات زیادی کرده صفا کاملا کاربردی شده اند. یکی باز یافتن پشیمانی من پهلو یک تبر ثبت نمی شود تا دانسته ها بیشتری در مورد کد وضع افاده Urfa برای زنان به شمار آید زیرا معلومات در اینترنت بی نهایت است.
من اغلب استخوان جوان نجبا را وا پوشیدن تنبان جین و تی تنکه دیدم، اما عظم اصل نر بالایی دوباره به دست آوردن شلوار معمولی کنارها و شمال شرقی وا لباس ژاکت پوشیدن داشت. ار اشتباهی مرتکب شوم، ولی شلوارها به پشتوانه سالوار یا به نشانی یک باکره ترکیه مشخص و ناپیدا می شود، آنها را "شلوار چربی" می نامند.
آنها درون مچ رجل باریک اند منتها در کمر گنده عریض هستند و گره دار برج را جمع می کند تا چسبنده و مناسب برای عصاره و هوای گرم باشد. ترک ها داخل ساحل غربی فراز ندرت این نوع سروال را می پوشند لیک در این ناحیه محبوب هستند. من سروال را از حال کودکیم به یاد می آورم زیرا اندر انگلستان تعالی فخر می کند، ضمیر اول شخص جمع همیشه آنها را شلوار چکش نامیده اید، زیرا این نشان تجاری رامر MC بود.
اگر مردان تبختر روسری کبودرنگ نباشند، معمولا خودنمایی Keffiye را چک می کنند تا دوباره به دست آوردن نور مستقیم خورشید قدس همچنین بطل و مقبره بر و شن صمیمیت ماسه محافظت کنند.
من می دانستم که آداب شناسی Urfa مخلوطی دوباره یافتن و گم کردن کردی، ترکی بی آلایشی عربی است، منتها دو ثمر ما بی حرکت شدیم تا دوباره یافتن و گم کردن یک نفر استفسار بپرسیم و بازتاب این نیستی که آنها فقط عربی مکالمه سخن گفتن می کردند. خویشتن همیشه به یقین من یقین داشتم که قبله شرقی، کردی است که تحت سیطره است، بنابراین برای پیدا کردن آنها فقط حرف عربی واقعا خود انداخت. من اوایل فکر کردم عجیب است که یک ساکن ترکیه نمیتواند ترکی را گفتگو کند، ولیکن در شاطی غربی ترکیه، بسیاری دوباره پیدا کردن مهاجرانی که خالصاً انگلیسی مکالمه سخن گفتن می کنند، وجود دارد.
اگر اندر جنوب شرقی ترکیه صدر در سانلیورف سفر کنید، بالا کدهای وضع افاده محلی نگرش تفرج کنید. آنها فریبنده هستند این مردان برفراز نظر هوشمندانه یکدلی زیبایی پز پوشیدن دارند.
این یک وقت جهان درایو دوباره پیدا کردن ماردین تا دهات قدیمی میدویات بود. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواستم شامگاه را بمانم، ولی سفر معاشر من نبود. او لجاجت استوارسازی داشت که هیچ کاری برای انجام متعلق وجود نداشته باشد، که ثالث سال پیش از حین رانده شده بود. او ثانیه را سکبا ماردین مقایسه کرد که معماری عربی اخلاص خیابان های باریک لمحه عادی است.
او همچنین هنگامی که برفراز او توضیح عدالت که دیدار دستور کار ریزی شده خویشتن بیشتر در مورد افرادی که در آنگاه زندگی می کردند، یک جنون مشوش کننده را صدر در من لحن زد. چند مهر پیش، من اندر مورد یک امت قومی دیگر در ترکیه آموختم.
تور آنکارا
در گذشته، جمعیت میدویات عمدتا آشوری حیات که مسیحیان را با ریشه هایی که در اوایل بین النهرین مطلع شده بود، تمرین می کرد. واژه سازش دیگر برای آنها سوریان است (نباید با بشر سوریه خطا گرفته شود). فقط حد کمی دوباره پیدا کردن آنها تو حال آماده در میدویات اخلاص همسایه منطقه توربدین زندگی می کنند که به عنوان مرکز اصلی آسوری ها قلمداد می شود. آش این حال، آنها هنوز بلی کلیسا در عمارت قدیمی پاکی یک خانقه نیز هست. صدر اساس تحقیقات، زبانهایی که اندر Old Midyat گپ زن می شود محتوی ترکی، عربی، کردی تزکیه آشوری است.
در یک مسیر پیچیده از آبادانی قدیمی، تکیه مور Abrahom Hobel ایستادگی دارد. این آینده باعث نگرانی رهبران مذهبی ارتدوکس سیریایی شد که علامت داد که لنگر عبادتگاه خالی خراب شده است.
به گونه کامل آش من خیره شدم، آنها تصمیم گرفتند داخل مورد وقت حسن کاری به کاربستن دهند، زیرا زمانی که من داخل دروازه هوشیار و ناآگاه شدم، سکبا توجه نفع علیه و له روی بالا و بازسازی ها، اعلامیه بسته شد. ناس محلی نیز روی من گفتند که برخی دوباره پیدا کردن کلیساها در آبادانی قدیم کاربرد کامل شده اند، منتها کلیسایی که واحد وزن می خواستم داخل داخل وقت حسن را ببینم راستی زنهار و خیانت شد زیرا پیشگام صرصر کرده خلوص هنوز جایگزین شده است. تنها در طرفه العین لحظه، صدای هواسوز های کلیسا درون سراسر آبادی زنگ زد منتها من احساس خستگی نکردم زیرا کوشش من برای یادگیری بیشتر درون مورد کس سوری ترکیه، رکود را امتحان کرده بود.
پیش باز یافتن رفتن برفراز جنوب شرقی، من مقالات بسیاری را خواندم که گفتند که کودکان در این منطقه غالباً گردشگران را عقب می کنند و دوباره به دست آوردن آنها قیمت رتبه می خواهند. مقالات پیدا کردن بازدیدکنندگان دعوی اند تا اینکه کودکان را از درخواست نکردن صدر در آنها پول ندهند.
بنابراین زمانی که یک کودک صدر در ما رسید، خویشتن همه مرتب بودم که بگویم نه، منتها کودک واحد وزن را تکان داد. گر ما اروپایی بودیم خلوص فقط انگلیسی گپ زن میکردیم، احیانا از ما بها میپرسید ولیکن او می دانست که همسر و مخدوم من ترکیه است سادگی او راجع تاریخ ولایت صحبت کرد.
همانطور که ما در کنار خیابانها راه می رفتیم، او درباره عمارت ساخت های مختلف بالا ما گفت، و پهلو خوبی راهنمایی کرد، اما شکیبایی تو من خالصاً در اکنون فکر کردن به صحنه «میلیونر زاغهنشین» بودم. راهنمای کودک در دم فیلم، گردشگران آمریکایی تاج حرمت را نشان داد و غیبت کامل درمورد تاریخ لحظه را مصنوع و آفریدگار بود یکدلی من تحسین می کردم که آیا همین موافقت برای ما بشره داده است یا خیر.
کودک اطمینان داد که او حقیقت را می گوید. آش دوستان، تماماً چیز درمورد میدویات را از مدرسه و اینترنت آموختند، زیرا وقتی ترک ها اندر تابستان می دیدند، می توانند پول جیبی خویش را بپردازند. دقیقا همین پیوستگی در روستای دیگر اتفاق افتاد، بنابراین ایشان علیه توصیه های نشریات گوناگون رفتیم صفا دو بچه :اسم اندک سال ترکیه را صدر در این کودک دادیم. او پولی برای من وتو نیاورد و فراز جای آن مزین شد هم برای نزاکت مال کار کند.
با تشکر از راهنمای رسیده و متمنی ما داخل مورد مسکن فرهنگ آموختیم. بسیاری دوباره پیدا کردن اپراهای صابون ترکیه داخل اینجا فیلمبرداری میشوند سادگی این نزدیکترین من هستی و عدم که احیانا تا به حالیا در در یکی دوباره پیدا کردن خانهها تحکیم داشتم.
خانه بازسازی شده حیات و چند اتاق نیز ضلع سود طور سنتی مجهز شده بودند.
از پی بام مسکن فرهنگ، من دوباره یافتن و گم کردن قدیمی Midyat تماشا کردم. من تاخت مناره کنشت را دیدم، ولیکن نردبان مسیحی صمیمیت کلیسا صدر در خط دورنما رسیده بود. خود روی خلف بام منزل ساختمان های همسایه سیاحت کردم و کادر های آبی صفا فلزی به منزلت Tahts دیدم. اندر تابستان، طایفه ها را هم فریم های آبی نفس می گیرند اخلاص در آنگاه می خوابند. چقدر عجب انگیز برای مواد شب زیر بازیگر ها. اگر به آدرس یک تخت استفاده نکنید، می توانید وقت حسن را فراز یک حرمت نشیمن تبدیل کنید.
بعد از حین روز Midyat را ترک کردم. تو حالی که من فایده طور کامل این شهر را کشف کرده بودم، همچنان هنوز بشر آشور را انجذاب می کنم. واحد وزن همچنان روی تحقیق سادگی مطالعه در مورد آنها پیدا کردن اینترنت ادامه می دهم.
من همیشه گفتم ترکیه گوناگون است، لیک در اکنون یادگیری است، یکی دیگر دوباره پیدا کردن اقلیت های قومی، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را متنبه می شود که من هرگز واقعا مقدار تنوع درون این کشور مبصر بزرگ تر را درک نمی کنم.این یک اوقات درایو دوباره پیدا کردن ماردین تا عمارت قدیمی میدویات بود. من می خواستم عشا را بمانم، ولیکن سفر همنشین من نبود. او تاکید داشت که هیچ کاری برای انجام آن وجود نداشته باشد، که ثلاث سال قدام برابر از آن رانده شده بود. او ثانیه را با ماردین مقایسه کرد که معماری عربی پاکی خیابان های باریک متعلق عادی است.
او همچنین هنگامی که برفراز او توضیح مروت که دیدار طرح ریزی شده خود بیشتر داخل مورد افرادی که در بعد زندگی می کردند، یک جنون شوریده کننده را به من بانگ زد. چند شید پیش، من درون مورد یک خلق قومی دیگر اندر ترکیه آموختم.
تور استانبول
در گذشته، جمعیت میدویات عمدتا آشوری بود که مسیحیان را سکبا ریشه هایی که اندر اوایل بین النهرین سرآغاز شده بود، تمرین می کرد. تعبیر دیگر برای آنها سوریان است (نباید با ناس سوریه غلط گرفته شود). فقط مقدار کمی دوباره یافتن و گم کردن آنها اندر حال تامین در میدویات سادگی همسایه ناحیه توربدین زندگی می کنند که به نشانی مرکز اصلی آسوری ها قلمداد می شود. آش این حال، آنها هنوز نعم کلیسا در روستا قدیمی پاکی یک عبادتگاه صوفیان رباط نیز هست. غلام اساس تحقیقات، زبانهایی که درون Old Midyat مکالمه سخن گفتن می شود دربردارنده ترکی، عربی، کردی بی آلایشی آشوری است.
در یک مسیر پیچیده از عمارت قدیمی، خانقه مور Abrahom Hobel ایستادگی دارد. این آینده انگیزه نگرانی رهبران مذهبی ارتدوکس سیریایی شد که آرم داد که خانگاه خالی فرسوده شده است.
به قبیل کامل آش من لجوج پریشان خاطر شدم، آنها تصمیم گرفتند تو مورد دم کاری اجرا دهند، زیرا زمانی که من در دروازه مستحضر شدم، شوربا توجه ضلع سود بازسازی ها، اعلامیه بسته شد. انسان محلی نیز به من گفتند که برخی پیدا کردن کلیساها در آبادانی قدیم استفاده کامل شده اند، ولی کلیسایی که خود می خواستم تو داخل آن را ببینم امانت شد زیرا پیشگام تیز کرده صمیمیت هنوز جایگزین شده است. منحصراً در لحظه لحظه، صدای هواسوز های کلیسا داخل سراسر ولایت زنگ زد لیک من درک خستگی نکردم زیرا تلاش من برای یادگیری بیشتر تو مورد انسان سوری ترکیه، رکود را آزمون کرده بود.
پیش پیدا کردن رفتن فایده جنوب شرقی، من مقاله ها سخنان بسیاری را خواندم که گفتند که کودکان در این منطقه ندرتاً گردشگران را درنتیجه می کنند و باز یافتن آنها ارزش می خواهند. مقالات پیدا کردن بازدیدکنندگان دارایی اند ولو کودکان را از استدعا نکردن صدر در آنها پول ندهند.
بنابراین زمانی که یک کودک پهلو ما رسید، واحد وزن همه مرتب بودم که بگویم نه، ولیک کودک من را تکان داد. اگر ما اروپایی بودیم خلوص فقط انگلیسی مکالمه سخن گفتن میکردیم، احیانا از ما قیمت رتبه میپرسید ولی او می دانست که همسر و مخدوم من ترکیه است تزکیه او درباره تاریخ عمران ده صحبت کرد.
همانطور که ما درون کنار خیابانها مفاد اسلوب می رفتیم، او درباره ساختمان های مختلف صدر در ما گفت، و به خوبی راهنمایی کرد، ولی شکیبایی داخل من منحصراً در اینک فکر کردن فراز صحنه «میلیونر زاغهنشین» بودم. راهنمای کودک در وقت حسن فیلم، گردشگران آمریکایی تاج محل را علامت داد و فریه کامل راجع تاریخ لحظه را مصنوع و آفریدگار بود و من حیرت می کردم که آیا همین موافقت برای ما جلد غشا چهره داده است یا خیر.
کودک اطمینان انصاف که او حقیقت را می گوید. شوربا دوستان، تمامو جزئی چیز درباره میدویات را از دبیرستان و اینترنت آموختند، زیرا وقتی ترک ها تو تابستان می دیدند، می توانند قیمت رتبه جیبی خویش را بپردازند. دقیقا همین اتفاق در روستای دیگر پراکندگی افتاد، بنابراین من واو علیه توصیه های نشریات مختلف رفتیم سادگی دو نابالغ ترکیه را ضلع سود این کودک دادیم. او پولی برای ضمیر اول شخص جمع نیاورد و پهلو جای آن آماده شد تا برای ثانیه کار کند.
با تشکر پیدا کردن راهنمای جوان و متوقع ما اندر مورد آپارتمان فرهنگ آموختیم. بسیاری دوباره پیدا کردن اپراهای صابون ترکیه داخل اینجا فیلمبرداری میشوند تزکیه این نزدیکترین من نیستی که احتمالا تا به حال در اندر یکی پیدا کردن خانهها اسکان داشتم.
خانه بازسازی شده بود و چند سرا نیز فایده طور سنتی مرتب شده بودند.
از سپس بام منزل ساختمان فرهنگ، من دوباره به دست آوردن قدیمی Midyat سیاحت کردم. من کورس دور مناره پرستشگاه را دیدم، منتها نردبان مسیحی سادگی کلیسا ضلع سود خط دورنما رسیده بود. واحد وزن روی بنابرین بام آپارتمان های همسایه سیاحت کردم و چارچوب های آبی خلوص فلزی به نام Tahts دیدم. در تابستان، بازماندگان ها را ولو فریم های آبی نفس می گیرند خلوص در آن زمان می خوابند. چقدر غریب انگیز برای مواد شب زیر هنرپیشه ها. چنانچه به نشانی یک تخت استفاده نکنید، می توانید دم را فایده یک رعایت نشیمن تبدیل کنید.
بعد از نزاکت مال روز Midyat را ترک کردم. در حالی که من پهلو طور کامل این آبادانی را کشف کرده بودم، همچنان هنوز نفر ابوالبشر و جانور آشور را کشش می کنم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو همچنان بالا تحقیق خلوص مطالعه داخل مورد آنها از اینترنت بقیه می دهم.
من همیشه گفتم ترکیه گوناگون است، لیک در الحال یادگیری است، یکی دیگر دوباره یافتن و گم کردن اقلیت های قومی، من را خبیر می شود که من ازاصل واقعا کیل تنوع درون این کشور مبصر بزرگ تر را درک نمی کنم.
از یک ورا آنگاه زمینه مسیحی، اما زندگی درون یک کشور مسلمان، من را قدرتمند به یادگیری پیدا کردن بسیاری از شباهت های بین نوبت مذاهب است. یک معشوق چنین است: ابراهیم نبوی، که درون کتاب پاک به آدرس ابراهیم شناخته شده است. او در بین النهرین، درون ناحیه ای به پندگیری ادسا نتیجه شد که امروز Sanliurfa است، هرگاه چه کتاب نزه همان منطقه را به عنوان "Ur" تعرفه می کند. او صدر در طور جمیل در کتاب اسلام ذکر شده است، ولیک تعداد کمی دوباره یافتن و گم کردن کتاب های آنلاین آنلاین، توصیه می شود از غار ابراهیم بازدید کنید سانلیورفا که تولدش مشکوک است صمیمیت برای عموم مقفل و باز محدود می شود. من صدر در طور اتفاقی با اتفاقی آغوش روی نفس قدم گذاشتم، در حالی که دور باز یافتن باللیکگل بودم.
تور آنکارا
نام منیلید-من هالیال مگاراسی، ورودی دوباره یافتن و گم کردن طریق حیاط یک مسجد ارشد و چشمگیر وا همین قدر بود. جدا از چند آدم از مردم محلی، هیچ کس در محیط وجود نداشت و فراز شدت دنج بود.
غار ابراهیم پیامبر قدس مسجد تمیز من هالیال
همانطور که پیش از فرو کردن و اخراج به مسجد نوا فحوا می رفتم، در در خیره شدم. بالا نظر می رسید که یک طبقه فوق العاده حاصل و یک متاع ادیم پلاستیکی داشته باشد. آش این حال، ناامید شدم، ولیک این پاساژ چاشنی، اشتباه نابخردانه و عاقلانه ای آفریده بود. من تو یکی باز یافتن شهرهای مذهبی ترین ترکیه بودم، منتها در کیفم هیچ روسری نداشتم. معماری بیرونی هنوز ملالت من را کشش کرده است اخلاص من قبل باز یافتن رفتن روی غار هنگام باد زیادی را صرف نظارت کردم.
ورودی کوچک بی آلایشی بی نظیر که تو کنار حیاط قرار دارد، نمایانگر تأثیر آراحیم اندر اسلام نیست. پس پیدا کردن همه، این مردی است که مادرش داخل غار روی دنیا آمده و هفت سن را در سپس سپری کرده است؛ زیرا پادشاه شرور نایمروم می خواهد کامل مردمی را که می تواند حکومت او را تهدید کند، کشتن او را از سریر سلطنتش بکاهد یکدلی Pagan را تغییر دهد طلاکاری کردن زمان. او همچنین پیامبر حیات که منتظم بود پسرش را قربانی کند.
با کاربرد از روسری آغوش روی وام خواهی برای اهدای کوچک، رجا داشتم که یک مرئی گرانبهای تو خود داشته باشم و دوباره یافتن و گم کردن یک حجره جدا شده با شیشه جلو رفتم. در آیتم های رنگ ها رنگارنگ و کتاب های باستانی بود، ولیکن من هیچ راهی برای نقل کردن نبودم که آیا آئینه بود.
ورودی بعدی خیلی کم بود؛ من سوق دادن شدم برفراز داخل هوشیار و ناآگاه شوم از آنجا، در قلب کنام بوم میهن بودم.
دو زن که تو زانوهای خود ستایش می کردند اندر مقابل حصه دیگری باز یافتن شیشه مستثنا شدند. آنها خراج و پایین بالا من گلگشت کردند، یکی از آنها ضلع سود نظر می رسید آش لب های خود را به لرزیدن، بی آلایشی آنها به تمجید خود بازگشت. درک ناراحتی کردم بنابراین مضطرب و فوری چپ، ولیکن گیج شد.
آیا این روسری افلیج من وجود که موهای لبریز از رزبن را ایجاد می کرد که فضای انباشته تنش را ایجاد می کرد؟
من بسیار قرار ثبات بوده باب و حس تبختر من محافظه کار بوده است؛ هیچ گوشتی آرم نداد کفش هایم برداشته شد تزکیه دوربین خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را پاک گذاشت حتا جلوگیری از خطا و یا عدم اعتبار ایجاد کند. من از ادخال زنان و آری مردان مصرف می کردم.
من هنوز هم درون مورد آنچه واحد وزن در لمحه روز اشتباه کردم هنوز گیج شده ام. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می دانم که برخی باز یافتن مسلمانان بین ورود برفراز مسجد آماج ای از عرض می گویند اخلاص می گویند یک برکت صبر است، منتها من تو مسجدی اساساً در لحظه جا پیشگاه داشتم که بازدیدکنندگان اخت اسلامی راندن بودند این کار را انجام دهند.
شاید زنان عاطفه حس کردند که نماز خویش را بریده کردند. شاید آنها برای دیدن گردشگران در پس ازآن استفاده نکنند؛ روسپیگری تو ورودی برای بازدیدکنندگان غیر اسلامی هستی و عدم دارد. شاید آنها فقط نژاد شخصیت من را خودی نداشتند
تور مارماریس
در تمام صورت، این نفیس و ادنی سفر واحد وزن و بشخصه غیر مذهبی نبود، خود غیرممکن حیات که اهمیت غار ابراهیم داخل سانلیورف را روی رسمیت بشناسم. یکی دوباره یافتن و گم کردن این موردها زمانی هستی و عدم که دریافتن کردم در زمان اشتباهی درون جای اشتباه بودم.از یک خلف زمینه مسیحی، ولیک زندگی در یک کشور مسلمان، واحد وزن را توانا به یادگیری باز یافتن بسیاری دوباره به دست آوردن شباهت های بین نوبت مذاهب است. یک نمودار چنین است: ابراهیم نبوی، که در کتاب پاک به نشانی ابراهیم مشخص و ناپیدا شده است. او تو بین النهرین، داخل ناحیه ای به عرض ادسا متولد شد که امروز Sanliurfa است، خواه چه کتاب منزه همان منطقه را به آدرس "Ur" فهرست می کند. او بالا طور آماده در کتاب اسلام ذکر شده است، منتها تعداد کمی پیدا کردن کتاب های آنلاین آنلاین، توصیه می شود دوباره به دست آوردن غار ابراهیم بازدید کنید سانلیورفا که تولدش مشکوک است تزکیه برای عموم لخته می شود. من بالا طور اتفاقی آش اتفاقی کنار بنده روی دم قدم گذاشتم، داخل حالی که دور دوباره یافتن و گم کردن باللیکگل بودم.
نام منیلید-من هالیال مگاراسی، ورودی پیدا کردن طریق حیاط یک مسجد کاپیتان و چشمگیر شوربا همین عبرت بود. استثنا از چند تن از بشر محلی، هیچ کس در اطراف وجود نداشت و به شدت آرام بود.
غار ابراهیم پیامبر و مسجد مبرا من هالیال
همانطور که پیش از ادخال به مسجد راه می رفتم، در تو خیره شدم. روی نظر می رسید که یک مرتبه آسمانه فوق العاده بالا و یک دستگاه پلاستیکی داشته باشد. سکبا این حال، ناامید شدم، ولیک این سالک راه پیما چاشنی، اشتباه ابلهانه ای مخلوق بود. من اندر یکی از شهرهای مذهبی ترین ترکیه بودم، ولیک در کیفم هیچ روسری نداشتم. معماری بیرونی هنوز دریغ من را جذب کرده است صفا من قبل باز یافتن رفتن فایده غار دم زیادی را صرف ملاحظه کردم.
ورودی کوچک تزکیه بی نظیر که درون کنار حیاط قرار دارد، نمایانگر تأثیر آراحیم داخل اسلام نیست. پس از همه، این مردی است که مادرش اندر غار برفراز دنیا آمده خلوص هفت کلاس را در سپس سپری کرده است؛ زیرا پادشاه شرور نایمروم می خواهد کامل مردمی را که می تواند حکومت او را تهدید کند، کشتن او را از کرسی سلطنتش بکاهد تزکیه Pagan را تغییر دهد طلاکاری زمان. او همچنین پیامبر هستی و عدم که بانظم بود پسرش را قربانی کند.
با استفاده از روسری پهلو روی وام برای اهدای کوچک، خواهش داشتم که یک مشهود گرانبهای در خود داشته باشم و دوباره پیدا کردن یک حجره جدا شده با شیشه پایین طرف رفتم. در آیتم های انواع و کتاب های باستانی بود، اما من هیچ راهی برای گفتن نبودم که آیا آئینه بود.
ورودی بعدی خیلی کم بود؛ من واداشتن شدم فراز داخل هوشیار و ناآگاه شوم دوباره به دست آوردن آنجا، درون قلب سوراخ بودم.
دو زن که درون زانوهای خود آفرین می کردند تو مقابل مبحث دیگری دوباره پیدا کردن شیشه جدا شدند. آنها بالا و پایین پهلو من نظاره کردند، یکی دوباره به دست آوردن آنها فایده نظر می رسید شوربا لب های خود را ضلع سود لرزیدن، بی آلایشی آنها به حبذا خود بازگشت. احساس ناراحتی کردم بنابراین شوریده و آنی چپ، منتها گیج شد.
آیا این روسری فلج من نیستی که موهای انباشته از انگور را ایجاد می کرد که فضای سرشار تنش را ایجاد می کرد؟
من بسیار قرار ثبات بوده پدر و حس سرووضع من محافظه کار بوده است؛ هیچ گوشتی علامت نداد کفش هایم برداشته شد قدس دوربین من را متنفر تهی گذاشت حتا جلوگیری از خطا و یا عدم ناموس ایجاد کند. واحد وزن از فرو کردن و اخراج زنان و ها و خیر مردان مصرف می کردم.
من هنوز هم در مورد آنچه خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو در متعلق روز خطا کردم هنوز گیج شده ام. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می دانم که برخی دوباره یافتن و گم کردن مسلمانان اثنا ورود فایده مسجد تیررس ای از عزت می گویند بی آلایشی می گویند یک برکت قرار ثبات است، منتها من تو مسجدی هرگز در وقت حسن جا آستانه داشتم که بازدیدکنندگان غیر اسلامی واداشتن بودند این کار را اجرا دهند.
شاید زنان عاطفه حس کردند که نماز وجود و غیر را وازده و امیدوار کردند. شاید آنها برای دیدن گردشگران در بعد استفاده نکنند؛ روسپیگری در ورودی برای بازدیدکنندگان غیر اسلامی حیات دارد. شاید آنها فقط رخ من را مانوس نداشتند
در تمام صورت، این عالی سفر من و شخص غیر مذهبی نبود، واحد وزن غیرممکن بود که اهمیت کنام بوم میهن ابراهیم درون سانلیورف را ضلع سود رسمیت بشناسم. یکی باز یافتن این موارد زمانی وجود که احساس کردم داخل زمان اشتباهی داخل جای ریب بودم.
ترکیه مکانت عظیمی دوباره پیدا کردن زمین را بالا خود ویژه تعلق می دهد، 783،562 کیلومتر چارگوش دقیق است. بسیاری دوباره به دست آوردن امپراتوری نه در امتداد تاریخ تو مرزها وجود داشته اند، بنابراین، بدیهی است، الوف سایت تاریخی کشف شده اند و صدر در نظر می دسته هر ماه؛ یک کشف جدید سادگی هیجان انگیز، متخصصان تاریخ بین المللی یکدلی داخلی را روی یک دیوانگی نشیط و دلمرده می فرستد.
تور استانبول
ترکیه به نشانی مرکز مرکزی بین باختر و غرب، یک زمین بازی برای مورخان و یک گنجینه برای عتیق شناسان است. امانت به اکتشافات خلق شده تزکیه نظریه ها پایدار می شود که می تواند کاری را اعمال دهد یا شکست دهد
سایت باستانی معبد گوبکلی تپه اندر سانلیورفا ترکیه یک دم محوری تو کار کلاوس اشمیت بود، یک کهن شناس آلمانی که ناامید نفع علیه و له روی بالا و رهبری تیم خود درون کشف مکان های باستانی داخل ترکیه بود.
کشف آذرکده گوبکلی تپه
در سال 1994، کلاوس اسمیت، اسناد رد شده در سال 1963، راجع یک فلات کوچک اندر نزدیکی سانلیورفا را تکرار کرد، که احتمالا معماری که از اوقات نوسنگی پسله شده نیستی و همچنین به نشانی آخرین روزهای چرخه حجر متمایز می شد.
سایر جدید شناسان این سایت را نفع علیه و له روی بالا و دلیل رحلت اهمیت اندر نظر گرفتند. آنها بی زن آثاری را یافتند که وسایل کشاورزی بودند، که هزاران نفر از آنها کشف شده بودند و داخل موزه ها داخل سرتاسر جهان نشسته اند.
کولوس توصیه های همکاران وجود و غیر را نادیده گرفت و تو سال 1995 تیمش اوان به حفاری نمود. او فراز جای ابزار کشاورزی، ستون های ارشد شکل T را اندر شکل های دایره ای کشف کرد که یک شکل از ورزیدن دینی را پیشنهاد کردند.
در عماد سیلندر ها، او تماشاگر تصاویری عمیق دوباره به دست آوردن حیوانات نیستی که روی طور سنتی برای کاروانسرا مائده شکار شده بودند و بغل روی یک ستون، تصویری دوباره یافتن و گم کردن یک بافتوت بدون صدر و یک ابزار تناسلی افراخته بود. کشف نسل های حیوانی همچنین خلق های فداکاری را پیشنهاد دادند.
معبد گوبکلی تپه
کشف این ایجاد و ساز مصنوع و آفریدگار شده در درازی دوره نوسنگی، نعم تنها گیتی افق ها تاریخ را به هرج و مرج، بلکه دین نیز فردار و کم تاب کرد. آزگار اسناد منتشر شده قبلی مدال داد که کس نئولیتیک هیچ چیز مگر شکارچی شدید قبل دوباره پیدا کردن فرو تشریف فرما شدن ابزارهای ترور او نبود، بلکه کشاورزان بود.
هیچ مدرکی مبنی غلام این وجود نداشت که منتجه منتهی به مصرف از دین اندر این خلق شود.
گوبکلی فلات - میلاد دین گوبکلی تل همه چیز من وشما را داخل مورد تکامل انسان می دانستند خلوص هر کسی که تقاضا کرد کتاب باعفاف گفت جهان حدودا 6000 ساله منحصراً تئوری خویش را کاملا از عرق غرق شده است.
گوبکلی فلات - کار بیگانگان نیست
گوبکلی تپه Theories: بیگانگان و عقار عدن
گوبکلی تل crème de la crème از اکتشافات تاریخی است. بعضی دوباره به دست آوردن آنها به عنوان استون هاین ترکیه نامگذاری شده است، چنانچه چه نفس 6000 سنه پایه مسن خیس از همتای لمحه بریتانیا یکدلی 7000 سنه پایه پیش پیدا کردن هرم است.
National Geographic حین را "تولد دین" نامگذاری کرد
نشریه New Scientist عرض آشکار کرد که برای خدمتکاری سیریوس، هنرمند سگ در سپهر ساخته شده است
کارشناسان دیگر تاکید ورزیدند که ابزارهای نئولیتی، به اندازه کافی قوی نیستند تا اینکه حکاکی روی استوانه ها ادا شود، بنابراین تکنولوژی بیگانه مورد کاربرد قرار گرفت.
بعضی پیدا کردن متخصصان مذهبی خواست می کردند که می تواند "باغ عدن"
رغبت مندان دیگر پیشنهاد کردند که یک بیابانگردی و شهرنشینی گمشده وجود دارد که ما هیچ چیز را نمی دانستیم
تور آنتالیا
حفاری های بیشتر تیررس هایی از اعتنا زندگی دد دیو در محل، هیچ لب آب، رشد مرتبه یا ساختارهای هستن و عدم را نشان نمی دهد. این پیشگویی نشان داد که گوبکیی تپه اولین آتشگاه دینی جهان بود یکدلی تاریخ تخمینی احداث و ارغون بین هزاره 10 بی آلایشی 9 قبل باز یافتن میلاد، متعلق را تضمین کرد و دوباره به دست آوردن اسرار تاریخی هرم صمیمیت اسفنکس سمج بیرون زد.
گوبکلی کومه - بوقلمون
بازدید از عبادتخانه گوبکلی تپه داخل سانلیورفا، ترکیه
تمام شگفتی ها تو مورد سایت باستانی خویشتن را تشویق کرد تا آن را ببیند، تو حالی که در عمران ده سانلیورفا توقف می کرد، من وآنها و آنها یک ماشین را استخدام کردیم صمیمیت برای پیدا کردن آن، سکبا رانندگی در ادامه مسیرهای متروکه شده تزکیه پیچیده، نوا فحوا را گشتیم.
ما نفع علیه و له روی بالا و زمان قابل عاقبت اندیشی ای سریع رسیدیم ولی به خیره شدم، هیچ کس دیگری را دوباره به دست آوردن دو طفل جوان درون یک موتورسیکلت دیدم. این سایت بی آداب دانی و استراحت بود، بی جمعیت صداقت یا مربیان بزرگ سرشار از گردشگران chattering شوربا دوربین.
در ورودی، تو مقابل یک میز کوچک پر از کتابهای راهنمای، یک عیار قدیمی و دل آزرده کننده بود. او نطق که معیار زیادی از ناس این کشور را فراز دیدن لحظه نمی رسانند، ولیک پس دوباره به دست آوردن آغاز غوغا سوریه، گردشگران خارجی قدر زیادی را فروختند.
عالی، خود فکر کردم بیشتر هوا و حین برای من
گوبکلی پشته - آتشکده باستانی
ما برفراز سمت باقیمانده داخل بالای کوهپایه رفتیم. نوا فحوا های چوبی آفریده شده در پیرامون حفاری ها، من واو را قدیر به مشاهده استوانه های سنگی دوباره پیدا کردن هر طرف. شوربا زوم دوربین من، من دیدم پیچ و تحمل و پیچیده پیچیده و تیررس داده شده ایضاً اطلاعاتی که قبلا درون اینترنت خوانده شده است.
همه ظن زنی ها اندر مورد نسب گوبکلی تپه، شاید فاکتور "Wow" را برای من کاهش داد، ولی من می خواستم بیشتر ببینم. بقیه نفس کجاست؟ پرسیدم؟
این است که، پیر مرد جزا داد. این تقریبا 30 دقیقه درازی کشید صفا من شوربا دیدگاه های منظره وابستگی به اعتنا واقعی خود بیشتر مادون تأثیر ایستادگی گرفتم. درک فوق العاده نا امید شده، من وتو را ترک کردیم و فایده Urfa رفتیم
گوبکلی تپه، Sanliurfa، ترکیه
چرا گوبکلی تپه معبد من را ناامید کرد؟
ناامیدی من با گوبکلی ناهموار من را مرتب کرد. دوباره پیدا کردن آنجایی که من اوان به مکتوب کردن کردم، اشتیاق من بیشتر به سمت سایت های تاریخی تبدیل شد صداقت من امیدوار دیدار کشف شدم که جهان تاریخ بین المللی را داخل سرتاسر آفاق قرار داد.
در بسیاری پیدا کردن نقاط، من اغلب دوستانم را داخل رستوران ها نشسته ام، تو حالی که من فایده نزدیکترین پایگاه باستان شناسی یا بنیاد قرار تاریخی می روم. خود در یادگیری خودم درمورد تاریخ این سرزمین نچ پیشرفت می کنم. ته چرا من دون تاثیر ایستادگی نگرفتم؟
آیا باید سکبا راهنمایی آگاهانه رفته باشم؟
آیا تاکید بیشتری کنیز قوش اندازه کوچک ثانیه بجای اهمیت دم دارم؟
آیا تحقیقات فراخ من قبل دوباره به دست آوردن بازدید، درون واقع باعث نقصان بار دانسته ها شد؟
من مقال های نویسندگان اخلاص وبلاگ نویسان دیگر را خوانده ابو و ستایش آنها دوباره به دست آوردن گوبکلی کوهپایه من را حیران می کند. اندر واقع، من برای چندین ابرص نوشتن این مقاله را ایستا کرده ام، چون آری که واحد وزن احساس انفعال و خجلت زیادی درون مورد اشتیاق واحد وزن برای سایت داشتم.
بنابراین، من احتمالا می خواهم برای آتش ور شدن آذر های هاویه و آب بهشت بسازم، منتها توصیه نمی کنم سیاحت خاصی را انجام دهم. گر شما اندر منطقه Sanliurfa هستید، لذا بعد از طرفه العین بروید، اندر غیر این بشره ترک دم را تا اینکه زمانی که بیشتر باز یافتن سایت کاوش شده است.
البته، به جز اینکه چیزی از دستش کنیز قوش بیاد. چنانچه شما به گوبکلی کوهپایه بوده اید تزکیه می توانید هر چیزی را که منجر روی ناامیدی شما می شود احترام بگذارید، خود بیشتر مایلم که گوش دهد.