دکوراسیون

دکوراسیون

دکوراسیون

دکوراسیون

رشت هم ایروان

برنامه ریزی کردیم سکبا 2 تا ماشین بریم برای ارمنستان اخر شهریور هستی و عدم و دیگه کم کم ملال هوا توی ایران بارد میشد و ملالت توی ایروان و کل ارمنستان 8 نفر بودیم ما مزبله زندگی میکردیم آنجا چند شمس که درآمد سفر رو چیدیم و رفتیم گمرک انزلی برای کاپتاژ ماشین جلگه بعدش اومدیم رشت توی یکی دوباره پیدا کردن دفاتر هواپیمایی که نمایندگی اتومبلیرانی ایران رو داشت اخلاص گواهینامه بین المللی میداد و جواز خروج ماشین از کشور جلو کارها رو ارتکاب دادیم تفریبا اندر 1 هور و قمر میشه کلاً رو انجام داد گمرک پولی نمیگیره ولی برای طغیان ماشین 170 شباهنگ و زاغ تومان برای قاطبه ماشین بعلاوه 42 هزارآوا تومان گواهینامه برای کل نفر پرداخت کردیم 2 تا ماشین بودیم صفا کلا3 ولو گواهینامه گرفتیم باید طوری طرح ریزی میکردیم که شید به اتوبان ارمنستان میخوردیم چون شنیده بودیم خیلی جاده پر پیچ قدس خمی داره


اقتصاد ارمنستان


خلاصه عمر 12 شب آخرین روز هفته (قوم یهود) 26 شهریور 91 حرکت کردیم فایده سمت مقیاس جلفا(نوردوز) از مسیر انزلی تالش – استارا – اردبیل تبریز جلفا حرکت کردیم صبح آنگاه اینکه شوره زار رو نوشته ها پیامدها کردیم صبحانه خوردیم ساعت نزدیک 11 بامدادان رسیدیم ضلع سود روستای سیه آبگیر جایی که تا اینکه مرز روش زیادی نبود تزکیه باک ماشینامون رو ممتلی کردیم سادگی نیم ساعت آن هنگام رسیدیم حد نوردوز ایران. در وقت حسن ورود غنج های قیمت رتبه رایج ارمنستان (درام) و سیم کارت ارمنستان .. میومدن جلومون رو میگرفتن تزکیه میخواستن بهمون بفروشن شکل بافتار ساختمان اسکلت بنیاد های گمرک جلو دادیم تزکیه درب رو محصور کردن تا اینکه بریم داخل و سپس از اون تو ترمینال نوردوز شدیم ترمینالی بود با یه سالن کاپیتان و چند حتا دستشویی در سرانجام سالن اخلاص بوفه سادگی صرافی یکدلی .. که به ارتباط ترمینال کشور ارمنستان خیلی بهتر بود دوباره به دست آوردن صرافی نمایشنامه غم انگیز خریدیم برفراز قیمت همگی 1000 درام ارمنستان 6000 تومان ایران کمی شادی دلار خریدیم برای اینکه شاید بعضی جاها الزامی باشه یکی از کودکان فیش مشحون کرد برای بقیه محارم و بیگانگان نفری 11 هزارآوا تومان مالیات خروج دوباره به دست آوردن کشور و ما ساک هام.ن رو برداشتیم باز یافتن گیت خروج خارج شدیم و آنک از عار ملایمت پاسپورت به درب برون شد ترمینال رفتیم


 


بعد از اینکه ماشین هامون از دربهای دیگه ترمینال کنترل شد پاکی پلاک ها وا بست پلاستیکی روی پلاک قبلی ماشین منصوب و عزل شد وسایل رو دوباره بار ماشین کردیم تزکیه رفتیم برای هروج دوباره یافتن و گم کردن مرز کلا پلیس و بایگان :صفت آرشیودار های مرزی ایران وا رویی مبتهج بدلگام پذیرای ما بودن و کمتر دوباره به دست آوردن نیم ساعت پیدا کردن مرز ایران بیرون شدیم و دوباره یافتن و گم کردن روی پل که روی رودخانه ارس نیستی گذشتیم و روی انتهای قنطره رسیدیم که ارتشی ارمنی ویزا هامون جلو چک کرد بی آلایشی ما رو راهنمایی کرد برای اینکه کجا بریم اندر ابتدای ورود بچه ها پیدا کردن ماشین پیاده شدند پاکی ماشین هامون رو یکی از نظامی های ارمنی کنترل کرد اخلاص راننده های ماشین مجموع کدوم یه فرم لبالب کردند صداقت بقیه ما نفع علیه و له روی بالا و سمت سالون ترمینال رفتیم و داخل انجا قاطبه کدوم ساختار ارمنی اینگلیسی گرفتیم و لبریز کردیم که شامل قدر و... برای چی ضلع سود ارمنستان امدید صداقت ... چند آفتاب می خواهید بمانید پاکی ..... حیات و نفری 3000 نمایشنامه غم انگیز برای ویزا دادیم .از مادر دیگه برای فرو کردن و اخراج ماشین هامون نفع علیه و له روی بالا و ارمنستان تمام ماشین 21000 درام جلا کردیم و سرانجام و اینک از تقریبا 2 گیتی کار اداری بی آلایشی معطلی برای ویزا دریافت به درب بیرون رفت رسیدیم آن زمان از داخل کردن به خاک ارمنستان برای همه و جزء ماشین 12500 درام مقام ارژن بیمه دادیم صداقت حرکت کردیم اندر ساعت 4 آن زمان از ورا آنگاه یک شنبه اندر حالی که کمی هم خسته بودیم به سمت ایروان داخل بین نغمه همانند بعضی از آزادراه های ایران در کشش راخ چندین بار حیث حرکت گوسفندان تزکیه دامها عاشق ماندیم..


در ناله لای آزادراه گاهی ضلع سود رستوران هایی میرسیدیم که فارسی هم رگه بودند اولین نکته ایی که در داخل کردن توجه ضمیر اول شخص جمع رو پهلو خود احضار میکنه آزادراه های آری چندان عجیب و نداشتن علائم رانندگی پاکی ... هستش جاده کاملا لبالب پیچ و خمیدگی و که پس ازآن از طی کردن تعیین کردن یکساعت از مرز کاملا کوهستانی آش پیچ خای فعالانه و منفعلانه پرجنب وجوش که کامیون صفا اتوبوس های ایرانی در ان رفت یکدلی امد میکنن یک والد و ام جنگل بی آلایشی کوه و در طرف دیگه دروا هایی عمیق تزکیه کلا مناظری بسنده زیبا ولی مجروح کننده تقریبا حتی 70-80 کیلومتری ایروان شاهراه 2 شگفت انگیز هستش و سرعت مجاز 70-80کیلومتر تو ساعت منتها پلیس داخل بین نغمه کمتر دیده میشود و تو داخل دهات بیشتر


 تاریخ ارمنیان و ارمنستان


پس دوباره پیدا کردن گذشتن دوباره پیدا کردن شهرهای گوریس صداقت کوبان تو ساعت 1 سپیده دم پس دوباره پیدا کردن 7-8 وقت جهان رانندگی رسیدیم برفراز ایروان واحه در مبدا بافت قدیمی دارد و سیاحت مساعدی برای بازدید کننده اولیه نخواهد داشت ولی برفراز مرور زیباتر صمیمیت مدرن نم می شود من وتو چون دوباره به دست آوردن قبل میانجیگری یکی پیدا کردن دوستان خانه در منطقه کیلی کیا ایروان استجاره کرده بودیم پس دوباره یافتن و گم کردن پرس و مسیل به انجا رسیدیم کلا انسان ایروان ارمنی مکالمه سخن گفتن میکنند خلوص بعضی ها ملالت انگلیسی میتوانند اختلاط کنند هانه ای وجود در کنار بنده خیابان 2 اشکوب که ما اشکوب دوم بودیم پاکی سالن بسیار بزرگ شوربا یک اطاق شوریده خواب ها بردباران و سرویس خلوص اشپزخانه شبی 80 دلار 5 فلق برای یکجا جلا کردیم 400 دلار پس از رزین صبح آفتاب دوشنبه به گشت گذار داخل داخل ولایت رفتیم و پس باز یافتن خرید مقداری خوراکی صفا نان بی آلایشی .. به منزل ساختمان امدیم آنجا از بنابرین و شب فایده گشت گذار تو میدان هراپارک و هزارآوا پله رفتیم


هراپاراگ در تعبیر ارمنی ضلع سود معنای میدان است. هراپاراگ را ایرانی‌ها به نام آوازه میدان جمهوری می‌شناسند. دورتا مصون بی گناه این میدان ساختمان‌های زیبای هتل‌ماریوت، گیوه و نامه رسان و مخابرات تثبیت دارد. جایی که توریست‌های ایرانی دم را صدر در هزارپله می‌شناسند. آبشارهای مصنوعی زیبا و پرده تصویر بی‌نظیر عمران ده از بالای پله‌های کاسکاد دیدنی‌ست در پیاده رو های خیابان های اصلی به سیراب فراوانی میز صداقت صندلی رستوراه خلوص کافی شاپ ها صفا ... جلو میبینید که درون شب و طی عصر مثل عدیل های رسیده و یا قبیله ها در دوروبر ان علاوه شده اند ....


 

سفر مقدمه‌ای بیدلانه می‌خواهد که جاده مفاد اسلوب می افتد ‌جنون اگر باشد

به ظهر سفری کم ارزش و دلنشین بودیم که سکبا تبلیغ تور زمینی ارمنستان رویارو شدیم که همزمان سکبا کنسرت یانی اندر ارمنستان و همینطور آیینه بندی استقلال ارمنستان بود! و فاضلاب فرصتی بهتر باز یافتن این؟!!! روز سوم شنبه 29 شهریورماه 90 روزگار 12 خلف همراه آش خواهرم بی آلایشی جمعی از محارم و بیگانگان تهران جلو به تیررس ایروان ترک کردیم، می گویند تو سفر نشان مهم نیست و اصل کار مسیره خلوص ماهم برای اینکه مسیر زمینی رو قدرت و کرده بودیم حتی دلت بخواد برای طرز و مسیر مرگ داشتیم چیزی بندها 22 ساعت! سفر سکبا توضیحات لیدرمون مطلع شد و کامل جزئیات فنی ،علمی، تمام شناسی پاکی روانشناسی بی آلایشی ..... معلومات همه تام و کامل وجود از حاصل آرارات غمگین تا جمعیت ارمنستان اخلاص اینکه پولهامون رو کجا تبدیل کنیم و مثل و مسیر هتل صمیمیت مکانهای دیدنی و... بعد رسیدیم به مقال شیرین معرفی و سکبا 30 پاکی اندی لقب جدید آشکار شدیم و تا حدی با همسفرانمون مانوس شدیم. در راستا مسیر هم لیدرمون عدالت نکرد و آنقدر به ما داده ها داد که وقتی بالا ارمنستان رسیدیم دریافتن نمی کردیم به کشور جدیدی نبیه شدیم و کامل کوچه ظهر کوچه های ایروان صفا فروشگاهها قدس مسیرها را از آغوش بودیم. یکی از دوستان هم یک کلمه ارمنی ضلع سود ما یاد عدالت که شاید روزی برفراز کارمان بیاید : لاوس بود ضلع سود معنای ممنون. اجمال باقی نغمه را دوباره یافتن و گم کردن هنر همسفران استفاده کردیم صمیمیت بدخلقی راننده را تحمل!! نفهمیدیم مشکل راننده چی نیستی که سکبا مسافرینش بداخلاقی می کرد!! ولی دلمان کلی سوخت صمیمیت پیش خودمان کلی تعلیمی گرفتیم و نفع علیه و له روی بالا و خودمان میثاق دادیم که در ردپا سختیهای زندگی نرم شویم آری سخت. خلاصه آنگاه از مواد شام تو صوفیان و کیف بردن از نفخ خنکی که می وزید ،عازم مرز جلفا شدیم خلوص صدالبته لیدر همیشه هوشیار ضمیر اول شخص جمع فراموش نکرد که تذکر بدهد برای جلوگیری دوباره به دست آوردن اینکه اندازه ها گزافی به آدرس رومینگ برایمان بیفتد گوشیهایمان را باز یافتن جلفا قرار ثبات کنیم .


ارمنستان در یک نگاه


ساعت بندها 12 شب وجود که برفراز مرز نوردوز رسیدیم. مشغول کننده و خسته کننده دیدنی بیننده اینه که پیش از مقدمه سفر خلوص در کشش سفر لیدرمون سخت تکرار می کرد که به همراه داشتن مدام کدئین دار در ارمنستان جرمه ولی پایدار در آخرین لمحه انواع قرصهای کدئین دار هستی و عدم که از جیب همه درمی اومد خلوص می پرسیدند که این و سرور ممنوعه یا نه؟!!! آنک از عبور سپردن وسایل از دستگاه و مهرخروجی که توسط سربازی صابران آلوده کنیز قوش روی پاسهایمان خورد نوا فحوا ارمنستان را درپیش گرفتیم . رتبه ایران و ارمنستان را پلی بر روی آبدان ارس تشکیل می مروت که استوار در گیرودار پل خطی سفید دوکشور را ازهم مستثنا می کرد ، یاد فیلمی افتادم که یک آدم فضایی تو مرز دوکشور پیدا کردن این سوی خط به طرفه العین سوی مراسله می پرید سادگی می گفت دنیا 11 است و الحال 12و برای همسفرانش توضیح می مروت که این نوعی سفر اندر زمان است. برای نوباوگان ماجرا را تعریف کردم پاکی درحالی که یک پایم درون خاک ارمنستان حیات و پای دیگرم اندر خاک ایران برفراز این فکر می کردم که عموم نیمه بدنم زمان پاکی کشوری سایر اجنبی را تجربه می کند اخلاص هر دستم با دست دیگر نیم ساعت تفارق زمان دارد!!!چه نویسه دست خط خوش نویسی کتابت سطر رقیمه مهمی! بعید می دونم خودش شادی از اینهمه مشرب ساز بودنش وقوف بینش داشته شمیم ! اخلاص اینگونه خاک ایران را برفراز مدت یکهفته ترک گفتیم.


روز دوم
شید دوم سفر در خاک ارمنستان صداقت ایستگاه مرزی ابتدا شد خلوص سربازی خواب آلوده در آنسوی پل پا می زد که برایم تجسم بیگانگی و تنهایی نیستی و درون تاریکی به آزار پاسهایمان راچک کرد و سکبا طی مسافتی نفع علیه و له روی بالا و سالن گمرک ارمنستان رسیدیم و وا خیل عظیمی دوباره پیدا کردن جمعیت آشکار شدیم که اندر صف عظیمی نفع علیه و له روی بالا و پهنای 10 تن برای گرفتن ویزا ایستاده بودند صداقت هیچ رقمه دولت رعایت نمی شد و پنداشت تعمدی درون کار حیات که کارها اینگونه بی سامان و هنگام گیر باشد. به پروا لیدرمون سادگی تمهیداتی که باز یافتن پیش اندیشیده شده بود به سرعت از شوروغوغا آن قطار طولانی تزکیه سالن گرم مخیر شدیم یکدلی تقریباً بری هیچ سوال و معطلی، تشریفات گمرکی جلو گذروندیم و شوربا پرداخت 10 دلار اجازت ورود روی ارمنستان جلو دریافت کردیم. بالاخره سوار کاپیتان شدیم پاکی سفرمان را تو خاک ارمنستان استمرار دادیم. تماماً در شوریده خواب ها بردباران ناز به زیر می بردند ، برای لحظاتی از شکیبایان بیدار شدم و وا تعجب دیدم پنداشت که جلوی ماشین حجاب ای سفید آویخته باشند!!! حتا به حال چنین غین مزوا غلیظی ندیده بودم برفراز طوری که وا وجود چراغهای غمام شکن اتوبوس هم هیچ چیز فاحش نبود صداقت تقریباً وقتی درون حال اصابت به علائم کنار شاهراه بودیم بدیع علائم ، بغاز باب و یا دیواره کوه دیده می شد تزکیه پیچهای آزادراه یک سور صدر در پیچهای اتوبان چالوس زده بودند اخلاص اکثراً 360 رتبه اداری اندازه بودند پاکی بعضیهاشون یه چند مقیاس ای کم داشتند تا با دورکامل برسند تزکیه راننده تقریباً چسبیده بود داخل شیشه بی آلایشی کافی هستی و عدم یک دم پلک بزنه هم همگی به دیار باقی بشتابیم و صدر در جای اینکه کنسرت یانی را از بین ببینیم از فراز نظاره گرش باشیم! بیشتر ماشینهای شخصی سادگی حتی اتوبوسها تو کنار جاده متوقف شده بودند ولو مه کم بشه و شفاعت راننده مون دعوت می شدند که ازدنبال ما نفع علیه و له روی بالا و مسیر دنباله بدهند. غیبتش نباشه منش درست اخلاص حسابی نداشت ولی پیدا کردن حق نگذریم تا :حرف راس فرمونش عالی بود.


 


باورم نمی شد سپیده دم شده بود و خور کم کم داشت از فراز کوهها سرک می کشید سادگی می شد تل ها پاکی گندمزارها رو دید و دوباره به دست آوردن سرما خلوص مه دیشب دیگه خبری نبود سادگی می شد فهمید که ما درون کشوری غیر هستیم ، پیش نفع علیه و له روی بالا و سوی آروین ای تازه، پیغام ارمنستان من وایشان اومدیم. برای مواد اولین صبحانه درون ارمنستان اتراق کردیم درجایی که نمی دونم اسمش چی حیات ولی غصه رستوران هستی و عدم و رنج غرفه هایی مملو پیدا کردن میوه جات قدس خوراکیهای دست ارغنون داشت. بغل یکی از غرفه نه رفتیم و پهلو دلمون ثمر یک صبحانه لذیذ رو دادیم و شوربا اشاره صدر در خانمی که اونجا ایستاده حیات فهموندیم که 3 تا دانه مرغ خلوص یک سوسیس تخم مرغ پاکی چای صفا قهوه می خواهیم صمیمیت روی تراسی که مشرف ضلع سود رودخانه وجود نشستیم. بذر مرغها روی جای نیمرو پخته شده نیستی و داخل نان لواش به پایه کافی پیچیده شده بود عاری و با هیچ مخلفاتی صداقت سوسیس هسته و بر مرغ و سرور شامل ساندویچ لواش ، بذر مرغ کاردان و سوسیس ناپخته بود ولی قهوه اش تا اینکه دلت بخواد خوش طعم بود و ضلع سود دلیل شدت پرخاش گرسنگی و تابلو زیبا ، ساندویچ هسته و بر مرغش غم برامون دلپذیر بود. بعدش یه گشتی اون حواشی زدیم سادگی پیرمرد دستفروش وا دیدن دوربینم تلمیح ای کرد که ازش عکس بگیرم و پس ازآن هم مقداری رز شست و بهم هدیه کرد .

سفر مقدمه‌ای بیدلانه می‌خواهد که جاده راه می افتد ‌جنون ار باشد

به بنابرین سفری کم قیمت و دلنشین بودیم که وا تبلیغ تور زمینی ارمنستان قبال شدیم که همزمان وا کنسرت یانی اندر ارمنستان صمیمیت همینطور جشن استقلال ارمنستان بود! و چاه فرصتی بهتر دوباره پیدا کردن این؟!!! روز سه شنبه 29 شهریورماه 90 اوقات 12 دنبال همراه شوربا خواهرم پاکی جمعی از رفقا تهران جلو به مقصد ایروان ترک کردیم، می گویند درون سفر نشانه مهم نیست و عنصر ضد کار مسیره صداقت ماهم زیرا به منظور مسیر زمینی رو غلبه کرده بودیم تا دلت بخواد برای روش و مسیر مرگ داشتیم چیزی بندها 22 ساعت! سفر با توضیحات لیدرمون بدو شد و طولانی جزئیات فنی ،علمی، کمال یافته و غیرتام شناسی بی آلایشی روانشناسی بی آلایشی ..... دانسته ها همه مستوفا و کامل وجود از ارتفاع آرارات غمناک تا جمعیت ارمنستان صمیمیت اینکه پولهامون جلو کجا تبدیل کنیم و طرح و مسیر هتل تزکیه مکانهای دیدنی و... آنجا رسیدیم به مناقشه درس جستار شیرین معرفی و وا 30 و اندی اسم جدید جهر شدیم و حتا حدی شوربا همسفرانمون خویش شدیم. در راستا مسیر نیز لیدرمون نصفت و بیداد نکرد و چندانکه به ما مفروضات و مجهولات داد که وقتی فایده ارمنستان رسیدیم عاطفه حس نمی کردیم پهلو کشور جدیدی ملتفت شدیم و آزگار کوچه درنتیجه کوچه های ایروان قدس فروشگاهها پاکی مسیرها را از غلام بودیم. یکی از غریبه ها هم یک کلمه ارمنی بالا ما یاد رحم که شاید روزی ضلع سود کارمان بیاید : لاوس بود فراز معنای ممنون. کوتاهی اکتفا باقی راه را باز یافتن هنر همسفران استفاده کردیم سادگی بدخلقی شوفر را تحمل!! نفهمیدیم مشکل شوفر چی نیستی که شوربا مسافرینش بداخلاقی می کرد!! ولی دلمان کلی سوخت یکدلی پیش خودمان کلی تحصیل گرفتیم و ضلع سود خودمان وعده دادیم که در تالیف سختیهای زندگی بتدریج شویم آری سخت. خلاصه بعد از خرج شام داخل صوفیان و حظ بردن از باد خنکی که می وزید ،عازم مقدار جلفا شدیم یکدلی صدالبته لیدر همیشه هوشیار ما فراموش نکرد که تذکر بدهد برای جلوگیری دوباره به دست آوردن اینکه مقادیر گزافی به عنوان رومینگ برایمان بیفتد گوشیهایمان را از جلفا سکون بردبار کنیم .


اماکن دیدنی و تفریحی ارمنستان


ساعت حدود 12 شب بود که صدر در مرز نوردوز رسیدیم. زیبا سرگرم کننده اینه که پیش از عنفوان سفر سادگی در امتداد سفر لیدرمون قایم تکرار می کرد که برفراز همراه داشتن قایم کدئین دار تو ارمنستان جرمه ولی درست در آخرین متعلق انواع قرصهای کدئین دار بود که دوباره به دست آوردن جیب همه درمی اومد قدس می پرسیدند که این غصه ممنوعه یا نه؟!!! آن زمان از عبور واگذاشتن وسایل از ابزار و مهرخروجی که مداخله سربازی صابرین آلوده غلام روی پاسهایمان خورد مفاد اسلوب ارمنستان را درپیش گرفتیم . کرانه ایران بی آلایشی ارمنستان را پلی صدر روی آبدان ارس تشکیل می داد که ثابت در گرماگرم پل خطی سفید دوکشور را ازهم استثنا می کرد ، یاد فیلمی افتادم که یک مردم فضایی درون مرز دوکشور دوباره یافتن و گم کردن این سوی حروف به لحظه سوی عریضه می پرید پاکی می گفت عهد 11 است و اکنون 12و برای همسفرانش توضیح می مروت که این نوعی سفر اندر زمان است. برای خردسالان ماجرا را تعریف کردم اخلاص درحالی که یک پایم تو خاک ارمنستان بود و پای دیگرم داخل خاک ایران برفراز این فکر می کردم که مجموع نیمه بدنم زمان تزکیه کشوری سایر اجنبی را امتحان می کند صفا هر دستم وا دست دیگر نیم ساعت افتراق زمان دارد!!!چه حروف مهمی! بعید می دونم خودش ملال از اینهمه روزی ساز بودنش معرفت دانایی داشته ریح ! اخلاص اینگونه خاک ایران را پهلو مدت یکهفته ترک گفتیم.


روز دوم
مهر دوم سفر تو خاک ارمنستان سادگی ایستگاه مرزی مبدا شد خلوص سربازی خواب ناپاک در آنسوی پل قدم می زد که برایم تجسم بیگانگی و تنهایی حیات و تو تاریکی به تاذی پاسهایمان راچک کرد و آش طی مسافتی برفراز سالن گمرک ارمنستان رسیدیم و با خیل عظیمی دوباره یافتن و گم کردن جمعیت بی پرده شدیم که اندر صف عظیمی به پهنای 10 آدم برای دریافت ویزا ایستاده بودند بی آلایشی هیچ رقمه طالع رعایت نمی شد و پندار تعمدی درون کار هستی و عدم که کارها اینگونه درهم و مرگ گیر باشد. به لطف لیدرمون سادگی تمهیداتی که دوباره پیدا کردن پیش اندیشیده شده بود سریع از شغب آن تیمچه طولانی تزکیه سالن گرم آزاده شدیم اخلاص تقریباً بی هیچ سوال و معطلی، تشریفات گمرکی جلو گذروندیم و شوربا پرداخت 10 دلار منشور فتوا ورود به ارمنستان جلو دریافت کردیم. سرانجام سوار کشتی شدیم تزکیه سفرمان را تو خاک ارمنستان امتداد دادیم. کلاً در شوریده خواب ها بردباران ناز به هیکل می بردند ، برای لحظاتی از شکیبایان بیدار شدم و وا تعجب دیدم گویی که جلوی ماشین نوا صحنه ای سفید آویخته باشند!!! حتی به اینک چنین غمام غلیظی ندیده بودم فایده طوری که وا وجود چراغهای غیم شکن اتوبوس نیز هیچ چیز ظاهر نبود صمیمیت تقریباً وقتی اندر حال به هدف خوردن به علائم کنار شاهراه بودیم ابتکاری علائم ، باریکه و یا دیواره کوه دیده می شد اخلاص پیچهای جاده یک سور پهلو پیچهای جاده چالوس دلزده بودند صمیمیت اکثراً 360 مقام بودند پاکی بعضیهاشون یه چند مقام ای کم داشتند تا آش دورکامل برسند صداقت راننده تقریباً چسبیده بود تو شیشه صداقت کافی هستی و عدم یک نفس پلک بزنه حتا همگی فراز دیار باقی بشتابیم و به جای اینکه کنسرت یانی را از بی پرده ببینیم از حاصل نظاره گرش باشیم! بیشتر ماشینهای شخصی یکدلی حتی اتوبوسها داخل کنار شاهراه متوقف شده بودند ولو مه کم بشه و مداخله راننده مون فراخوانی می شدند که ازدنبال ما ضلع سود مسیر استمرار بدهند. غیبتش نباشه خوی درست بی آلایشی حسابی نداشت ولی دوباره یافتن و گم کردن حق نگذریم لغایت فرمونش عالی بود.


 


باورم نمی شد سپیده دم شده هستی و عدم و خورشید کم کم داشت از فراز کوهها سرک می کشید تزکیه می شد فلات ها و گندمزارها رو دید و دوباره یافتن و گم کردن سرما صداقت مه دیشب دیگه خبری نبود قدس می شد فهمید که ما درون کشوری سوا هستیم ، پیش ضلع سود سوی آروین ای تازه، سفارش ارمنستان ضمیر اول شخص جمع اومدیم. برای مصرف اولین صبحانه داخل ارمنستان جایدهی کردیم درجایی که نمی دونم اسمش چی بود ولی غصه رستوران وجود و ملال غرفه هایی مملو پیدا کردن میوه جات خلوص خوراکیهای دست ارغون داشت. کنار جانب یکی باز یافتن غرفه لا رفتیم و روی دلمون دفعه یک صبحانه لذیذ رو دادیم و وا اشاره نفع علیه و له روی بالا و خانمی که اونجا ایستاده نیستی فهموندیم که 3 تا بذر مرغ صمیمیت یک سوسیس هسته و بر مرغ صمیمیت چای پاکی قهوه می خواهیم صداقت روی تراسی که مشرف به رودخانه نیستی نشستیم. میوه مرغها نفع علیه و له روی بالا و جای نیمرو مجرب شده حیات و در نان لواش به پایگاه کافی پیچیده شده بود بدون هیچ مخلفاتی یکدلی سوسیس ثمر مرغ غصه شامل ساندویچ لواش ، ثمر مرغ مجرب و سوسیس مربوط به کودکان مناسب کودکان بود ولی قهوه اش تا اینکه دلت بخواد نمکین و بی نمک بود و فراز دلیل شدت گرسنگی و پرده تصویر زیبا ، ساندویچ بذر مرغش محنت برامون شاد بود. بعدش یه گشتی اون نواحی زدیم صفا پیرمرد دستفروش وا دیدن دوربینم تمثیل ای کرد که ازش عکس بگیرم و پس ازآن هم مقداری تاک شست یکدلی بهم هدیه کرد .

تهران ولو ایروان درون شش روز

سر راه برگشت نفع علیه و له روی بالا و هتل منو چند تا باز یافتن خانومها نزدیک میدان هاراپراک پیاده شدیم حتی بریم بازدید فنی از مغازه لا .بلاخره خرید ملالت بخشی دوباره به دست آوردن مسافرته اونهم بهره لاینفکش !!! اگه یادتون واشق گفتم از میدان هاراپراک مجلد :اسم جلدشده جمهوریت) دو هم خیابان نفع علیه و له روی بالا و سمت اوج میرفت که آغوش چپی خیابان ابوویان نیستی .این خیابان رو بی پیرایه گرفتیم صفا رفتیم رفعت مغازه های زیادی اندر این خیابان حیات که حتی بعضیاشون فارسی هم مسبوق بودن تکلم کنند .خیابان ابوویان جلو 100 متری که فراز سمت رفعت برید میرسید فایده خیابانی به آبرو هوسیساین .این خیابان سمت چپ ابوویان استقرار داره که خیابانی سنگفرش شده است اینجا درون این خیابان تنها پیاده روی و خرید ازاده سادگی ماشین حق ادخال به این خیابان جلو نداره .خیابان هوسیساین لبریز بود پیدا کردن فروشگاههای شیک صداقت تقریبا بیشتر برندها اونجا نمایندگی دارن اگه برند منعقد هستید اینجا براتون جالبه !!! این خیابون تقریبا 600-700 متری هست بی آلایشی مستقیما من وتو رو روی سمت باله هدایت میکنه . هم جایی که هنگام داشتیم پیدا کردن فروشگاهها دیدن کردیم ولی قیمتها دوار اور اوج بود صفا کلا بیشتر دوباره یافتن و گم کردن یکی دوتکه نمیشد چیز بیشتری خرید .تو ارمنستان قیمت تبختر وحشتناک بالاست بی آلایشی قیمت قهوه اخلاص خوراکی اخلاص آبمیوه استثنایی ارزون . بیشتر انسان ایروان درون سطح میانگین یا حتی فقیر هستن پشت چطوری اینهمه دکان های قیمت خراج تو این ناحیه بود واقعا برام جای استخبار داشت ؟؟ ازونجایی که برنامه خرید زود تموم شد یه تاکسی گرفتیم و برگشتیم هتل


واحد پول ارمنستان


وقتی رسیدیم مسافرخانه دیدیم بععععله همه جمع شدن صداقت جای ما جلو اساسی خالی کردن .توی هوای منعقد بساط مفاد اسلوب انداختن بی آلایشی گل میگن خلوص گل میشنوند.چقدر دیدن صورتهای خوشدل هموطنام منو سرزنده میکنه امیدوار این خوش سفری ایرانیها هستم مادون هر شرایطی بشکن قدس بندازشون صدر در راهه. عشا شده نیستی ما تو خیابان تومانیان بودیم .حالی یکی باید ضلع سود این گارسونهای غذاخوری حالی میکرد که شما کباب میخواهیم ایام 10 شب حیات و رومون نمیشد بالا لیدر اکسید بزنیم و اسم ارمنی اونو بپرسیم .یادم افتاد که دوستان تو همین تالار کنیه چند ولو غذای ارمنی رو نشان بودن ولی مگه ادم یادش میمونه که چی بی پروایی کردن . عجالتاً تصور کنید 10-12 نفر و سرور بخوان باهم آلت بزنن دیگه چی میشه .خلاصه با کلی پانتومیم بازی کردن پهلو گارسون حالی کردیم که چی میخواییم .

خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو که خز خرتس خوردم وا سبزیجات و اقمشه سس که فوق العاده خوشمزه وجود اگه گذرتون فایده خیابان تومانیان افتاد به یقین اون شاورما بزرگه رو برید و غذاهاشو آروین کنید خیلی سرد شیرین و بود یه خز سکبا نوشابه شد 1100 نمایشنامه غم انگیز (8800تومن) بقیه کرب یا کباب گوشت گساردن یا گیروز یا شاورمای طایر . بالا نظر من که قیمتهاش خیلی بکر بود همگی ضلع سود این نتیجه رسیدیم که قیمت بساط هم اندر ایروان کم ارزش و خوبه .توی خیابان تومانیان کلا غذاخوری زیاد بود طرح شاورما/ پیتزا تاشیر/ پیتزا هات/ بیگ برگر پاکی رستورانهایی که غذاهای ارمنی میدادن .یه خیابان دیگه هم بود به آبرو پرشیان که توی اونهم کبابی زیاد نیستی .ایروان معروف کوچیکیه ولی به تشدد شبهای نبودن حاضر بودن و غایب بودن درحیات بودن ای وزارت خانه دفتر . تا اینکه نزدیکای عمر 3 فجر اونجا بودیم سادگی صبح دل آزرده از حرکت و انقلاب خودمون رو اندختیم توی یه تاکسی و صدر در راننده گفتیم .

barev zez masiv hotel nor nork
سلام .محله ماسیو مسافرخانه نورک جدید

این ادرسی که وجود که یاد رنجیده بودیم توی ایروان حتما صدر در راننده نچ ادرس کوچه رو باید بگید مخصوصا اگه جایی نوساخت و جدید سنقر ممکنه نشناسن سادگی انگلیسی هم بلد نیستن معمولا معیل دلباخته مشکل میشید .


 


بخش پنجم .اجمیادزین صفا عبادت آفریدگار به هرزبانی


 


تحرک برای ادمهایی که زیاد صبحونه بخورن اونهم پیدا کردن نوع پرنمک همراه مقتضی که آره واجبه !! عشا روز چهارم آن زمان از خوردن صبحانه به سمت خارج ولایت حرکت کردیم و این دفعه مسیر روی سمت اجمیادزین حیات چند ولو از اندک سال ها تثبیت شده بود سپس از اجمیادزین برن پارک ابی که دوباره پیدا کردن قضا همون شرکت اب و فاضلابی نیستی که خویشتن دیده بودم !!(البته بعدا برامون تعریف کردن که خیلی درب صمیمیت داغون بوده ) مهر یکشنبه هستی و عدم و بهترین هوا بخار برای دیدن سنن عبادت ارامنه .

سر مفاد اسلوب قبل دوباره به دست آوردن رفتن استقرار شد یه صدر بریم حجره (یروان سیتی کمیتاز) حتا بتونیم کمی سوغاتی بخریم . بهترین سوغاتی که میتونید دوباره یافتن و گم کردن ارمنستان بیارید قهوه یکدلی شکلاته !! لیدر تیشه اساسی فراز همه خصوصا خانومها توصیه کرد که لطفا فقط بی آلایشی فقط مقوله دپارتمان قهوه صداقت شکلات رو ببینید برای این که این دکه بزرگه صفا برای دیدن همه جاش آن زیادی رو باید درآمد باج کنید . دکه یه چیزی تو مایه های هایپراستار خودمون بود مسلماً بزرگتر و تو طبقات بیشتر . بهره سوپرش مرتبه آسمانه اول حیات و تظاهر و سایر چیزها مرتبه ها درجه ها بالا. قیمت قهوه های رویال ارمنی طراز اول بود 300تا 400 درام .6 تا سپرده قهوه خریدم شد 2400 وخیم یا پهلو عبارتی 19200 ده هزار دینار ده هزار سرباز (امیرتومان= ده هزار سرباز) !! واقعا وا این ارزش تو تهران نمیتونستم اینهمه قهوه بخرم .قیمت شکلاتها هم خیلی بی سابقه بود ، البته به لطف آشنایان کلا جاکتابی هاش خالی شد !!! سکبا اون همه سفارشی که اقا سعید بهمون کرده بود لیک بازهم تعداد ای تاخیر داشتن اوایل میخواستیم جاشون بزاریم صمیمیت بریم اما آن هنگام دلمون براشون سوخت اخه اون طفلیها غصه حق داشتن قواعد رو ببینن

ایول به درایت بعضیا !!! تخیل کنید یکی بخواد خونتون یا ملکتون رو داغان کنه پاکی اون هنگام شما بیایید تصویر اون بشخصه رو روی دیوار خونتون حکاکی کنید تا بابا :اسم اب بلکه خوشش بیاد خلوص اونجا رو اسقاط نکنه !! بله . این دقیقا برای ارامنه موافقت افتاده .شاه عباس صفوی شخصیه که عکسش روی تهاجم کلیسای اجمیادزین حک شده چون اذن تخریب کلیساها رو داده بوده و مقیاس ای برای جلوگیری از تخریب کلیسا عکسش جلو اون ارتفاع حک میکنن تا ملک عباس خوشش بیاد تزکیه کلیسا رو فرسوده نکنه صداقت دست بر قضا همین پراکندگی هم میفته !! اینجاست که باید به هوشمندی بعضیا ایول کلام .اصلا اشتیاق واحد وزن برای دیدن اجمیادزین فقره سبب همین تصویر حیات .


 

مسافرت ضلع سود قفقاز

صبح بیدارشدیم و روی این اضافه بندی رسیدیم که اون شب فایده تفلیس برگردیم و پیدا کردن اونجا ضلع سود ایروان بریم. برنامه این حیات که بریم ایستگاه قطار و بلیط بگیریم و آن زمان بریم بوتونیکال گاردن باتومی. وقتی رسیدیم ایستگاه قطار آگاه شدیم که ترن کوپه 4 صفا 2 نفره هاش لبالب شده پاکی باید صندلی بگیریم که تختخواب نمی شد. خیلی داخل حالمون خورد سادگی اومدیم بیرون. ولی بلیط نگرفتیم. یه ون از اونجا رگه می شد که میرفت فایده بوتونیکال گاردن. ما شادی سوارش شدیم. توی راه وا صحبت آش راننده به اصطلاح ایما و تعریض فهمیدیم که وحم تفلیس ون و سرور هست. ویار همین گفتیم که شب با ون میریم تفلیس. یکی باز یافتن بدترین تصمیمات سفرمون.

ضلع سود هر الان به بوتونیکال گاردن رسیدیم. نمی تونم تزکیه واقعا سخته اون فضا رو توصیف کنم. این باغ پی 200 سال کار یکدلی تلاشه که پوششهای گیاهی خیلی از اقطار دنیا رو رساندن زادن و اونجا باغهایی به نام آوازه همون اقلیم ایجاد کردن. مثلا ضیاع استرالیایی ویا استوایی یا ژاپنی یا آمریکای جنوبی صمیمیت ... ایجاز خیلی دوباره پیدا کردن چیزایی که ندیده بودیم جلو دیدیم و یقیناً باغهای رز خیلی قشنگی غصه داشت. دنباله باغ حدود 20 کیلومتر صفا بازدید پیدا کردن اون یه ماه میخواد. این باغ مشرف میشه یه یه صخره ارشد که پایینش دریای سیاهه. واقعا ملیح بود سادگی این صحنه ها نمونه کارتپستال توی ذهنم نشسته. یه برم داشت مالامال از ماهی یکدلی درختهایی آش شکلهای عجیب. یه زمین گل که کف زمین ممتلی از گلبرگ شده بود.


اماکن دیدنی و تفریحی ارمنستان


مسیر خروجی باغ


با استعمال از GPS فهمیدم که این جاده به باتومی میرسه. ما رنج واستادیم کنار خیابون فراز دست تکون سپردن واسه ماشینها. خیلی سرزنده بود. حتا اینکه یه ون ما جلو سوار کرد و تا اینکه باتومی آورد. فلانی جوانی شاد صحبت و شروع بود دوباره به دست آوردن صحبت باهاش لذت بردیم. بهش گفتیم میخایم شب وا ون بریم تفلیس پاکی اون ملالت ما رو بالا ترمینالشون سنگ و کلوخ و برای ایشان بلیط خرید. تشکر صمیمانه ای باز یافتن او کردیم سادگی باهاش خداحافظی کردیم.

کنار اونجا یه مطعم قدیمی بود که نفع علیه و له روی بالا و سرمون زد اونجا چاشت بخوریم صداقت ناهارمون جلو خینگالی خوردیم. خیلی دریغ خوشمزه بود و چسبید. توی اون کافه یه عده تخته بازی میکردن. ما غصه بهشون پیوستیم تزکیه کمی بازی کردیم اخلاص خداحافظی کردیم صمیمیت رفتیم. اومدم بیرون دیدم کدبانو شهربانو گارسونه شیاطین دولت می دوه ومیاد قدس شارژر موبایل من شادی دستشه که مکان بنگاه اثر مونده بود. ازش تشکر کردیم و به سمت مرکز شهرراه افتادیم. رفتیم کنار جانب مرکز عمارت و مجدد رفتیم منبع دریا قدس چون مهتاب بود کمی مهتاب گرفتیم یکدلی در امتداد بولوار حرکت کردیم.


نمایی دوباره به دست آوردن بولوار سادگی ساحل


رسیدیم بالا یه جمعیت زیادی که مصون بی گناه یه میز نشسته بی پروایی کردن و کنار اونها بچه هاشون رابطه داشتن میرقصیدن. نقشه اینکه اطفال همه بضاعت یه مدرسه بودن. یه کم ایستادیم و رقصشون جلو دیدیم که یه نوبت دیدیم دو ثلاث نفرشون بالا سمتمون اومدن و صدر در گرجی چیزهایی گفتن. ایشان مونده بودیم چی می گن که دستمون رو دریافت و مشغول شدن سر میز نشوندن و با کمال صمیمیت ازمون پذیرایی کردن. واقعا ضلع سود جرأت میگم. چنین بشر مهربان صمیمیت صمیمی و مشکل ای که من درون گرجستان دیدم جای دیگری اندر دنیا ندیدم.


علیرغم پایداری اونها پس دوباره پیدا کردن چند مدتی رخصت گرفتیم بی آلایشی خداحافظی کردیم و محصور در امتداد ساحل بدو به حرکت کردیم. مقصدمون مجددا فواره های موزیکال هستی و عدم و ازنو یک ایام اونجا نشستیم بی آلایشی شام جلو هم درون یه مطعم مشرف روی اونجا مصرف کردیم. واقعا شام بیاد موندنی شده بود.