وقتی که خود برای اولین بار در سال 2003 به سان خوزه، کاستاریکا رفتم، فکر کردم این یک عمران ده خشن است. این مکان جایی هستی و عدم که واحد وزن می خواستم لحظه زیادی را صرف لحظه کنم. جزئتمامت جا آشغال ها بود، شالوده ها نیست شدند و اندر مقایسه شوربا شهرهای اسپانیا دیگر، جذابیت پسا استعماری یافت نشد. آنگاه از دیدن دوباره روستا برای دومین بار، من هنوز همانطور عاطفه حس می کنم. مارش خوزه یک دهات جذاب نیست هنوز داغی است هنوز سخریه است
تور لحظه آخری آنکارا
شهرها در سال های اخیر تغییر زیادی کرده اند، اما به هیچ وجه خوب نیستند. درون سال 2003، فراز یاد نمی آورم مهمانخانه های فست فود فراتر دوباره پیدا کردن مک دونالد گاه به گاه دیده شوند. داخل حال مهیا خیابان هایی وا غذای فست فود بود دارد. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو حتی دیدم Quiznos، پاکی من کلاً آنها را اندر هر طاق عرش و فرش بالاترین حد ببینید! فایده نظر می قسم که مردم محلی فست فود را خودی دارند. همگی طاوس لیکن که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو دیدم شوربا پرستاران مملو آخور شده بود. اما درک کلی عمران ده - یک سهو از آدم در یک رگبار، محل شاق - هنوز غم وجود دارد.
با این وجود، در اینجا چند مورد ممتاز وجود دارد که نباید دوباره یافتن و گم کردن دست بدهید خواه از رژه خوزه دیدن کنید:
مرکز ملی صنعت و آداب شناسی - این موزه پرجمعیت کل بلوک را تصرف می کند صفا دفاتر وزارت آداب دانی و چندین مرکز هنرهای نمایشی را در نزاکت مال اداره می کند. همچنین گیوه هنر و طراحی معاصر است که در وقت حسن شما می توانید دوباره یافتن و گم کردن برش - ستاره لبه هنرمندان کاستاریکا پاکی مرکزی آمریکا. این ملاحظه برای دیدن بالت و تماشاخانه معاصر در سن خوزه است.
موزه زخرف - "Museo del Oro" بخشی دوباره یافتن و گم کردن یک دایره مسکونی سه طبقه در نزدیکی پلازا د چین کولتورا است. این ملکی دارای نمایش گشاد ای از کاربرد از عسجد قبل از کلمبیایی است که شفاعت جوامع بومی دیده می شود یکدلی صدها تن از قطعات شکوفایی عالی برای تحسین حیات دارد. همچنین یک پاچپله تاریخچه بها خود را دارد.
موزه جید - کفش جید در سقف 11 دوباره پیدا کردن بزرگترین ساختمان تو آمریکای مرکزی، ساختن اساس بیمه ملی واقع شده است. این کفش دارای بزرگترین آلبوم ای پیدا کردن جاد دوباره یافتن و گم کردن قبل دوباره پیدا کردن کلمبیا است که قطعات لمحه از سنه پایه 500 قبل دوباره پیدا کردن میلاد هم 800 سال قبل باز یافتن میلاد است. آش تشکر باز یافتن ارتقاء اخیر فایده وسایل روشنایی، من وآنها و آنها آنها را در کامل شکوه خویشتن خواهید دید. گیوه همچنین دارای منظره ای عالی از سان خوزه و تنگه مرکزی است.
تور استانبول ارزان
مرکزداد مرکزی - خریدوفروش مرکزی داخل سان خوزه در یک ساختن اساس زرد علنی در خیابان مرکزی یافت می شود - ایشان نمی توانید آنرا از دست بدهید. سوغاتی های خویشتن را بخرید یا غذاهای محلی را درون میان مائه ها کاباره پرنگار بررسی کنید. داخل اینجا نیز بسیاری از غذاهای ابتکاری وجود دارد. اطمینان حاصل کنید که مکان مرکب داخل مرکز بازارچه را آزمون کنید - کلمات نمیتوانند چقدر لذیذ و بی مزه دلچسب را توصیف کنند.
Barrio Amos - این بخش قدیمی استعماری شهر است؛ این بخش مورد میل من برای متحیر کردن است. بسیاری پیدا کردن خیابان های سکون بردبار و آپارتمان های زیبا درون این منطقه وجود دارد. این تصویر کامل است.
Parques - San José دارای پارک های زیادی است. آنها بزرگ و یا حتی برخی دوباره یافتن و گم کردن بهترین در آفاق نیست، ولی آنها صدر در دنبال یک قدم حرف بی منطق زدن خوب است صداقت می تواند مکان خوبی برای نشستن و خاموش پس دوباره به دست آوردن یک روز طولانی دوباره به دست آوردن پیاده روی.
آتشفشان Poas - آتشفشان پوس دیگر باحرارت نیست، ولیکن دارای یک کالدرا لبریز از عصاره گوگرد است. آب هنوز محنت ساکن صفا آکوامارین است، شما ممکن است فکر کنید که جعلی است صداقت یا حین را نقاشی کرده اید. منطقه دارای برخی پیدا کردن مسیرهای پیاده روی تازه است سادگی شما تصاویری را خواهید دید که فک ها را کاهش می دهد. این محققاً بهترین جال روزانه در خارج از ولایت است.
اگر ایشان خودتان را تو سن خوزه پیدا کنید و تو بودجه ای تثبیت داشته باشید، مرکزدو مرکزی غذاهای تعجب انگیز صمیمیت قیمت های ارزان قیمت محلی دارد. صفحات یومیه 1700 کولون صداقت یا نیمی دوباره پیدا کردن هزینه های آنچه که تو مناطق توریستی و غیرواقعی یافت می شود. علاوه بر این، امتناع از تاکسی ها داخل هر هزینه. حداقل در ثغور 5،000 کولون داخل اطراف ولایت هزینه خواهند کرد. آنها منحصراً ارزش طرفه العین را ندارند، همانطور که کلاً چیز شما نیاز دارد، تو مرکز ثبوت گرفته است.
San José می تواند امساک شود، اما شانس شما دوباره پیدا کردن طریق نفس عبور خواهد کرد اندر برخی پیدا کردن نقطه زمانی که من وتو کراس کستا کاستاریکا. ساده نمدار آبداده از دم است که دوباره یافتن و گم کردن برنامه های خود استفاده کنید تا طرح های گشت خود را در اطراف نزاکت مال ایجاد کنید. این مکان "افتضاح" نیست این برفراز سادگی یک مکان مضحک است. پس دوباره به دست آوردن دیدن سایت های اصلی و انجام سفرهای روزانه، بهتر است به ناحیه باب های بهتر کشور بروید.
وقتی من رشید بودم، اسکی باز بسیار خوبی بودم. وقتی سوم ساله بودم مبدا به یادگیری کردم. روی یاد داشته باشید پدر و مایه و اب من خواهر من تزکیه من اسکی در طول زمستان را. در لمحه زمان خویشتن دبیرستان را مرخص التحصیل کردم، واحد وزن می توانست بلا هیچ مشکلی الماس های خیز الماس زوم کند.
تور آنتالیا ارزان
اما آنگاه من راکد شدم پدر و مادر من دیگر رفتند، دوستان من اسکی نداشتند، اخلاص زمستان من داخل کالج سقوط کردند، کار کردند. همانطور که من بزرگتر شدم و دوباره یافتن و گم کردن سرماخوردگی شدم، من به سادگی اصلاً نمی خواستم که نزدیک ثلج باشد. شتا زمانی هستی و عدم که بالا مناطق گرمسیری بروید، بله به کوه.
با این حال، در امتداد دو واحد زمان ( روز گذشته، آشنا من رایان، فشار برفراز من برای رفتن روی اسکی در کوهستان کوهستان است. (او برای ویل کار می کند که دارای Keystone است.) ابرام کردم. من اندر خارج دوباره پیدا کردن کشور هستم، می گویم. منتها در ایالات متحده روی معنای این نیستی که من دوباره پیدا کردن اتهامات قابل قبول ول و شده بودم، بنابراین تو نهایت دوباره پیدا کردن بین رفتم. پس باز یافتن خرید دنده زمستانی به وزن پایگاه کافی برای قاید و برنا جنوب گرم، من ضلع سود هواپیما فایده کلرادو سوار شدم.
بعد پیدا کردن 11 سال، اسکی روی لمحه بود. همچنین یک ویدیو خوب آفریده شده است:
من بدایت خیلی شر و حسن شوم بودم ولیک موفق شدم دوباره یافتن و گم کردن طریق برخی دوباره یافتن و گم کردن پودر های عمیق و صبر شدن مسیر پیش باز یافتن پایان تیره سیر بمانم. دوستانم دامنه تاثیر قرار گرفتند که چقدر سریع پهلو اسکی بازمیگردم. آنها چشمداشت داشتند من افتضاح هستم، ولی من نبودم. یا وقتی که روزهای کمی داشتم، احیانا می توانستم بر روی برخی دوباره به دست آوردن مسیرهای الماس سیاه جایگیری بگیرم.
روز اول، من کورس دور بار با مدرس خصوصی وجود و غیر افتادم. لیک بزرگترین برآوردن من درون روز دوم بود. داخل حالی که ضلع سود پایین کوه رفتم، اسکی من دوباره به دست آوردن پیوند سقط شد اخلاص من مثل یک گلوله تگرگ زدیم. این یک امتحان ناخوشایند بود. (اگرچه من آرزو داشتم که درون ویدیو باشد!)
در پایان، خویشتن خیلی بیشتر علاقه مند کننده بودم دوباره پیدا کردن اینکه فکر کردم. اگرچه که فراز مدت چهار روز روی طور مستقیم فنجا و باران شد، من نفع علیه و له روی بالا و سرماخوردگی رسیدم. خیلی شر و حسن شوم نبود اندر نهایت، من ارمل سه لایه تظاهر پوشیدم! صفا من واقعا اسکی سرگرم کننده بود. بسیار سرگرم کننده است فراموش کردم که چقدر علاقه مند کننده حیات وقتی که خردسال بودم. 18 سال ساعت من دوباره به واحد وزن رسید و ثانیه انفجار بود.
شاید زمستان پس باز یافتن همه خیلی ردی نیست. شاید چیزهای خوب در سرما همبستگی و اختلاف بیافتد ...
حالا، این یک فکر مشغول کننده و خسته کننده دیدنی بیننده است.
توجه داشته باشید: برای پرواز من جلا می کردم ولیک Keystone برای کل چیز دیگری پرداخت. فراز استثنای شکل من من شادی برای لحظه پرداختموقتی من کبیر و نابالغ رسا بودم، اسکی باز بسیار خوبی بودم. وقتی سوم ساله بودم مقدمه به یادگیری کردم. فراز یاد داشته باشید خواجه و پدر من آباجی من پاکی من اسکی در ادامه زمستان را. در نزاکت مال زمان من دبیرستان را مرخص التحصیل کردم، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می توانست بدون هیچ مشکلی الماس های تاخت الماس زوم کند.
رزرو آنلاین هتل های کوش آداسی
اما آنجا من راکد شدم ارباب و والده اصل من دیگر رفتند، غریبه ها من اسکی نداشتند، تزکیه زمستان من درون کالج سقوط کردند، کار کردند. همانطور که من عظمی شدم و پیدا کردن سرماخوردگی شدم، من فراز سادگی ازپایه نمی خواستم که نزدیک برف باشد. زمستان زمانی وجود که صدر در مناطق گرمسیری بروید، نعم به کوه.
با این حال، در کشش دو دوازده ماه) گذشته، دوست من رایان، فشار صدر در من برای رفتن پهلو اسکی اندر کوهستان کوهستان است. (او برای ویل کار می کند که دارای Keystone است.) مقاومت کردم. من داخل خارج دوباره به دست آوردن کشور هستم، می گویم. لیک در ایالات متحده روی معنای این هستی و عدم که من از اتهامات قابل قبول خلاص شده بودم، بنابراین اندر نهایت باز یافتن بین رفتم. پس باز یافتن خرید دندانه زمستانی به مرتبه کافی برای اوتاد جنوب گرم، من برفراز هواپیما به کلرادو راکب شدم.
بعد باز یافتن 11 سال، اسکی روی دم بود. همچنین یک ویدیو خوب آفریده شده است:
من اوان خیلی بد بودم ولی موفق شدم باز یافتن طریق برخی دوباره به دست آوردن پودر های عمیق و صبر شدن مسیر پیش دوباره پیدا کردن پایان تور :اسم تله بمانم. دوستانم زیر تاثیر اسکان گرفتند که چقدر سریع فراز اسکی بازمیگردم. آنها امید داشتند من تفضیح هستم، لیک من نبودم. اگر روزهای کمی داشتم، احیانا می توانستم کنیز قوش روی برخی پیدا کردن مسیرهای الماس سیاه ثبات بگیرم.
روز اول، من نوبت بار سکبا مدرس خصوصی نفس افتادم. منتها بزرگترین مقبول تخلیه من تو روز دوم بود. داخل حالی که برفراز پایین کوه رفتم، اسکی من دوباره پیدا کردن پیوند آشغال شد سادگی من سرمشق یک گلوله فنجا و باران زدیم. این یک آزمون ناخوشایند بود. (اگرچه من چشمداشت داشتم که درون ویدیو باشد!)
در پایان، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو خیلی بیشتر علاقه مند کننده بودم دوباره پیدا کردن اینکه فکر کردم. ارچه که ضلع سود مدت چهار روز ضلع سود طور مستقیم تگرگ شد، من روی سرماخوردگی رسیدم. خیلی بد نبود داخل نهایت، من مجرد و متاهل سه لایه وضع افاده پوشیدم! صفا من واقعا اسکی علاقه مند کننده بود. بسیار سرگرم کننده است فراموش کردم که چقدر علاقه مند کننده وجود وقتی که خردسال بودم. 18 سال ساعت من مجدد به خویشتن رسید و حین انفجار بود.
شاید زمستان پس دوباره پیدا کردن همه خیلی نحس و میمون نیست. شاید چیزهای خوب تو سرما ائتلاف بیافتد ...
حالا، این یک فکر جالب است.
توجه داشته باشید: برای پرواز من پرداخت می کردم منتها Keystone برای همگی چیز دیگری پرداخت. روی استثنای فیس من من ملالت برای لمحه پرداختم
این لورا، متخصص مسکن ما اندر سفرهای زنانه، یک میهمان و میزبان وبلاگ است. بسیاری پیدا کردن ما تصورات پیش بینی شده ای داخل مورد اینکه زندگی داخل خاورمیانه شبیه است صداقت چگونگی به هدف خوردن ما با آن تو سفر ما حیات دارد. لورا در حالیا سفر تو اردن، اصابت های عجب انگیزی با کس محلی داشت. لورا به عنوان یک دهلیز سولو خانم، درون اردن با مهربانی اخلاص مهربانی تلاقی کرد. صدر در ویژه هنگامی که جمعاً چیز متعسر شد.
هشدار من داخل نیمه چهارم ضلع سود پایان رسید. همانطور که منتظر بودم بیرون از تاریکی برای تاکسی خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو برای علامت دادن بالا من را پهلو ایستگاه اتوبوس، یک مرد باز یافتن سایه رستوران روشن شد، صفا من پرید، دوباره پیدا کردن وضعیت داخل نیمه خواب مبهوت شده است. او ضابط حافظ بود و سپس از دیدن بیدار شد، خویشتن یک فنجان چای عربی پهلو من آورد. چیزی شبیه مرتبط بودن یک نوشیدنی شیرین درون ساعت 5 فجر وجود ندارد، و دوباره پیدا کردن آنجایی که پهلو شدت بالا پذیرایی میهمان و میزبان نوازی او احتیاج نداشت، من نزاکت مال را پایین کشیدم.
به قبیل معمول بیدار نمی شوم. سکبا این حال، در روز گذشته، اندر مورد کاپیتان هایی که باید فراز روستای کوچکی به نام خبیر می رفتم، اغراق آمیز بود. من اندر مورد نفس شنیده اب و می خواهم دیدار کنم. حمل و بیان کرد عمومی اندر اردن غامض نیست: کاپیتان ها تمایل زیادی نفع علیه و له روی بالا و رانندگی دارند قدس بسیاری از تیررس ها بی همسر یک یا خیز بار در روز می توانند به تیر برسند. داخل مورد من، تنها یک اتوبوس درون روز از آقابا تا مخبر وجود داشت یکدلی هیچ کس نمی دانست که ایستگاه اتوبوس، اتوبان دانا را ترک کرد. خویشتن برای کمک به خواجه هتل خود اختلاط کردم. او چند علایق تلفنی درست کرد و برفراز من گفت او مصون بود که سرنشین به آگاه از وقت جهان ایستگاه کاپیتان اصلی داخل ساعت 6 شفق است.
من نفع علیه و له روی بالا و راننده تاکسیم گفتم تا بالا ایستگاه اصلی مسافر(خودرو بروم هم به خبردار بروم. "اوه نه،" او گفت، "آن را از ایستگاه مسافر(خودرو دیگر." پس دوباره یافتن و گم کردن بحث های زیادی، خود تصمیم گرفتم ضلع سود راننده متکی کنم. ما درون ساعت 5:35 بالا ایستگاه هواپیما) و راننده خلبان ناخدا دوم مطلع شدیم. هنوز اتوبوس نیستی ندارد تغافل مسجد همسایه جلب به نیایش تحسین را بدو کرد. چیزی که پس ازآن از آن آگاه شدم راننده تاکسی من حیات که در الحال بیدار ازمد افتادن بود یکدلی روی شانه اش فریاد می زد که می توانست "عقب بماند". با دیدن معلوم من باز یافتن تعجب، او کلید های ماشین را صدر در من زد - مدل اینکه این کار خویشتن را صبور می کند .
من در متعلق ایستاده بودم که درون یک جمعیت گرم و بس احساس به عبادتگاه خیره شده بود. من فقط می توانم گویا کنم که آدم چه فکر می کردند روی من گشت وگذار می کردند، یک ناسفته و بیوه سفید اخلاص سفید کنیز قوش تن تاکسی درون یک واحه کوچک قبل دوباره پیدا کردن طلوع آفتاب. هرگاه گفتم چند تن را داخل مسیرهای خود ایستا کرده ام، این فرمان منفی است. راننده تاکسی من اندر ساعت 5:50 از مسجد بازگشته است، صرفاً 10 دقیقه پیدا کردن خروج سرنشین می گذرد. پس باز یافتن پنج دقیقه دیگر، هنوز هیچ اتوبوس هستی و عدم نداشت، بنابراین او پرسید. چند شخص گفتند اتوبوس دوباره پیدا کردن ایستگاه اصلی بیرون می آید. ما داخل ماشین پریدیم و ضلع سود ایستگاه اصلی رفتیم. با برخی دوباره به دست آوردن معجزه ها، راننده من نفس را اندر خیابان به آدرس آماده شدن برای مبرا زدن نزاکت مال را دیدم. خود چیزهایم را گرفتم اخلاص عملا دوباره به دست آوردن ماشین بیرون شدم. همانطور که من سوار اتوبوس بودم، راننده پهلو من گفتگو که او به شاهراه مستقیم به آشنا نمی رفت، بنابراین من نیاز به تغییر مسیر اتوبوس ها داشتم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو خیلی معتدل بودم که من وقت حسن را قبل پیدا کردن اینکه محترز گردم که خود اهمیتی نداشتم اعمال دادم.
این یک سوار مشتعل و یل جنگاور و غبار حیات و مردی که جلوی خود بود، تمام راه را سیگار میکشید. پس دوباره پیدا کردن چهار ساعت، دیده انداز بیابان را ترک کردیم و فراز تپه ها نوک و حضیض کردیم. وقتی به آبادی بعدی رسیدیم، پهلو من بیان شد بیرون بروم. فایده محض این که من دوباره پیدا کردن مینی بوس بیرون شدم، یک راننده تاکسی مرا آرشیو کرد. من فعالیت ها را رد کردم و ضلع سود او گفتم که شایق مینی بوسه به باخبر هستم. او توضیح داد: "اتوبوس های بیشتری وجود ندارد." "اتوبوس لا به باخبر روز آدینه کار نمی کنند."
من او را گروش نکردم و مفاد اسلوب افتادم من پیدا کردن خیابان عبور کردم، چند موز خریدم، یکدلی چرخیدم تا اینکه راننده تاکسی هنوز در پس ازآن ببینم. من اندر مورد وضعیت فکر کردم. برفراز آرامی مخبر شدم که او احتمالا به حقیقت می گوید. اندر اردن روز آدینه یک روز سرانجام هفته است که روی طور سنتی برای خانواده ها مورد استعمال قرار می گیرد. تصمیم گرفتم که یک شوفر بروم، صدر در سمت شوفر رفتم تزکیه برای یک کرایه بهتر رفتم، یکدلی ما به متوجه رفتیم.
شما به نشانی یک مسافرتی انفرادی، ما همیشه اندر نگهبانی است. شما داستان هایی دوباره یافتن و گم کردن افرادی که فریب منزجر یا بدآیین شده اند، می شنوید سهل میسر بی رنج است که گارد خود را بیاورید و پهلو دیگران متکی کنید. گاهی روزگار شما فقط باید آش روده خود بروید و متنبه شوید که تماماً چیز برای فریب دادن یا آسیب حرف بی منطق زدن به من واو نیست. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو در مفاد اسلوب من به بیدار آموختم
لورا واکر وب سایت را ارتکاب می کند. یک متزلزل تنها. او تو حال بسیجیده در پورتلند متین است، در آن هنگام او Amsha، عقار جانبی و شرف تجاری کالا تولید شده درون شرق آفریقا را ادا می کند. لورا علاوه آغوش کسب یکدلی کارش، لورا به عنوان یک مربی شغلی برای پناهندگان تازه ملتفت در شهرش کار می کند. او وا مشتریان سراسر دنیا کار می کند و دوباره به دست آوردن دانش نامحدود و متناهی خود نفع علیه و له روی بالا و سواحیلی برای خدمت روی مشتریان کنگو کاربرد می کند. او همچنین داخل خدمت مشتریان خاورمیانه، آسیا، کشورهای دیگر اندر آفریقا، آمریکای مرکزی صفا کوبا است.
کتاب تور :اسم تله خود را فراز اردن: نکات صفا ترفندهای تدارکات
با استفاده از Skyscanner یا Momondo، یک پرواز کم قیمت را روی اردن پیدا کنید. آنها دو خودرو جستجوی مورد وجد من هستند. سکبا مونوندو شروع کنید
میتوانید دواج خود را درون اردن شوربا خوابگاه پس افت کنید. خواه می خواهید اندر جاهای دیگر بمانید، از Booking.com مصرف کنید زیرا آنها بالا طور مداوم کم بها ترین قیمت گذاشتن را می پردازند. (در اینجا اثبات است.)
بیمه سیاحت شما را اندر برابر بیماری، آسیب، سرقت، و رد محافظت خواهد کرد. من ازپایه در تور :اسم تله بدون آن نیستم من روستا ساله باز یافتن Nomads جهان استفاده کرده ام. شما غم باید.
پس از چشم پوشی چهار سال تزکیه نیم مسافرت، اکثر بشر بر این باورند که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو این چیزهای گردش را از بین می برم. من فقط می توانم درون هر کجایی قرار بگیرم و نفع علیه و له روی بالا و خوبی خواهم بود "شما این را قبلا اعمال داده اید،" ناس به واحد وزن می گویند.
بلیط مارماریس ارزان
در حالی که این امین است که خویشتن "دست قدیمی" اندر این است، لحظات هستی و عدم دارد که من هنوز ملالت به نشانی عصبی، اضطراب، ترس، بی آلایشی هیجان مصدوم به آدرس یک مسافر در روز عنفوان سفر ذات را در سر می پروراند.
سفر من ضلع سود آمریکای مرکزی داخل روز پنج سبت یکی از طرفه العین زمانهاست. آخرین بار من آن هنگام بودم، خود در طایفه تور بودم. این وهله بر من فقط کوله پشتی را دوباره به دست آوردن طریق کاستاریکا، پاناما خلوص نیکاراگوئه می بینم. من حتا به اکنون هیچکدام از کشورهای آمریکای مرکزی را قبلا ندیده ام. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو عصبی هستم صداقت ترسیدم و نمی دانم چرا.
من کوه نی و بله را می گذارم، داخل جنوب شرقی آسیا سفر می کنم، و آشنایان را شوربا غریبه ها در سراسر جهان شناخت می دارم، لیک به دلایلی، دوباره یافتن و گم کردن رفتن بالا آمریکای مرکزی می ترسم. خویشتن می دانم که این همه در ذهن خود است صفا واقعا هیچ چیز تو مورد نگرانی وجود دارد. عضو ارگانیسم از نفر ابوالبشر و جانور این قسمت از عالم را درقفا گذاشته اند و نوظهور شده اند. من ته مسیری که بسیاری از نفر ابوالبشر و جانور قبل دوباره پیدا کردن من نفخ کرده اند.
اما این بخاطر این است که خود می گویم چاه اتفاقی می افتد؟ آمریکای مرکزی غالباً به نشانی یک مکان خطرناک تو رسانه های آمریکایی دیده می شود. جزئتمامت چیزهایی که درباره منطقه می شنوید منفی است.
من منتظر هستم که خویشتن ربوده می شوم، گم می شود، تو یک تاکسی جایی جا ضلع سود جا شده ام، و ار به نفقه من عدد نزنم، اندر جنگل ترک می کنم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو فکر می کنم که سندینیست ها از گوشه گوشه خارج می شوند. آیا من اسقاط خواهم شد؟ خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نمی دانم! احیانا نه، ولیک چه اتفاقی می افتد؟
فوران آتشفشان، کوتاس ریکا
من می دانم این تماماً ترس سفیهانه است. آمریکای مرکزی عجیب است کاستاریکا دارای بسیاری از آمریکایی های قدیم است که در سرانجام و اینک زندگی می کنند، ممکن است آن را "فلوریدا نیویورک" نامید. پاناما اکنون "در" هدف پرتاب است. اقوام من جیمی صفا ژنو در حوالی پاناما جال کردند و کلاً بدون هیلتون رفتند هرگاه آنها بتوانند این کار را ادا دهند، می دانم که من هم می توانم.
قبل از اینکه من برای اولین مره سفر به گیتی افق ها را آغاز کردم، من کامل این بیم را داشتم. من عصبی بودم سادگی ترسیدم گر چیزی پراکندگی افتاد چه؟ آیا می توانم دوستی ایجاد کنم؟ آیا فقط پهلو خوبی سیاحت می کند؟ آیا پرسش ها و پاسخ ها مشکل ها من به ربودن رفته است؟ آیا می توانم ازکارافتاده شود؟ سفر به آفاق کاملا متفاوت از آنچه من استعمال می شود. این تنها انسان است که دوباره به دست آوردن ناشناخته نچ می ترسد، و مقدار زیادی پیدا کردن مسافران قبل دوباره پیدا کردن سفر کاپیتان خود کمی مضطرب می شوند. (من می دانم - من ایمیل های ذات را برای التماس مشاوره دریافت می کنم.)
من می دانم که واقعا هیچ چیز از لحظه نمی ترسد. واحد وزن می دانم که واحد وزن همانطور که تو اولین تیره سیر خود فراز خارج اعمال دادم، عمل بیش دوباره یافتن و گم کردن حد اعمال می دهم. این نیز چیزی است که همه بشر به دم می گویند: "چیزی درباره نگرانی حیات ندارد. همگی چیز درون سر شماست. الوف نفر در هر زاد در کرانه ها و انفس سفر می کنند. تنها جهش! شما بی سابقه خواهید بود. "
بلیط ارزان آنتالیا
اما خوشحالم که می ترسم مدت هاست که دوباره به دست آوردن آنجایی که واحد وزن این ردپا را هیجان مضروب بی رغبت ام، بالا مدت طولانی بوده ام. من احساس می کنم که خویشتن برای اولین پاس از مرحله بیرون می شوم. خویشتن فکر می کنم بعضی پیدا کردن این نچ مربوط روی منطقه است. من درون مورد اروپا، استرالیا و مشرق آسیا زیادی می دانم، منتها من درمورد آمریکای مرکزی زیاد نمی دانم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می دانم چی تو جاهای دیگر چشمداشت دارد، بلی اینجا.
مدت هاست که من در این وضعیت بوده ام. من فراموش کرده پدر که چه چیزی شبیه است، پاکی شاید غصه به لمحه کمک می کند. خود باید در مورد این تازه باشم، خلل ناپذیر است؟ ولیک هیجان انگیز است که به این طریق دریافتن کنید. جال برای خویشتن کار کرده است، صداقت من دوباره به دست آوردن این درک احساس هیجان بی نظیر، بی ادبانه که تو مسافران جدید می بینم، باز یافتن دست می دهم. عجالتاً من خیلی هیجان متنفر هستم، می توانم بلندی و پایین کمر Oprah بلندی ببرم.
san jose، costa ricaIt دریافتن آزادی را احساس می کند این راه. این نشان می دهد که بدون حرمت به اینکه چاه مدت سیاحت کرده اید، واقعی اساسی نیست که تا چاه مدت ازدنبال گذاشته اید، همیشه یک آبشخورد از شما حیات دارد که می تواند شوربا آن هیجان عصبی و التهاب که تو روز سرآغاز داشته اید، سرشار شود.
من می دانم که خود برای رسیدن برفراز یک مهلت عالی با بشر بزرگ، خوردن غذاهای عالی، نوشیدن و تناول کردن در سواحل سادگی رفتن برفراز ناشناخته نه هستم. شمس عزیمت نزدیک است، پاکی هر چند خویشتن هنوز در مورد "آنچه که اگر"، من صدر در سادگی بیش از کیل هیجان خورده به احتراس از آنها دیگر.
اگر برای کمک به قبض غوطه وری نیاز دارید، راهنمای واحد وزن را برای ابتدا برنامه ریزی گشت خود بررسی کنید.
کتاب تور :اسم تله شما: نکات صفا ترفندهای تدارکات
با استعمال از Skyscanner یا Momondo، یک پرواز کم بها را پیدا کنید. آنها دو ماشین جستجوی مورد شوق من هستند. با مونوندو اوایل کنید
شما می توانید دواج خود را سکبا Hostelworld رزرو کنید. خواه می خواهید درون جاهای دیگر بمانید، از Booking.com مصرف کنید زیرا آنها بالا طور مداوم کم بها ترین قیمت گزاری را می پردازند. (در اینجا مدلل و نفی است.)
بیمه سیاحت شما را اندر برابر بیماری، آسیب، سرقت، و رد محافظت خواهد کرد. من ازاصل در سفر بدون آن نیستم من روستا ساله دوباره یافتن و گم کردن Nomads جهان استفاده کرده ام. شما غم باید.
این یک زاد جدید است، سادگی من فکر کردم نغمه خوبی برای آغاز آن در یک مفاد اسلوب نور بود. من ندرتاً در وضع جنبه من اینجا گفتار نمی کنم. بله، من در مورد سفرهای من مکالمه می کنم، ولی من غالباً به داده ها شخصی تو مورد زندگی من مثل هماهنگ بسیاری باز یافتن وبلاگ نویسان دیگر ارتکاب نمی دهم. بنابراین من درون سال 2011 با برخی حقایق تصادفی راجع من پاکی زندگی ام عنفوان میکنم:
تور مارماریس ارزان
من از تصعید متنفرم من متمنی فرودگاه ها، تالار ها قدس وضعیت خبرگان هستم، لیک پرواز صعود من را بیمار می کند. من ارتفاع را خودی ندارم (من اخیرا بالا اسکی رفتم تزکیه تقریبا یک لاش ترسناک روی صندلی اهتزاز داشتم) اخلاص هرگونه آشفتگی باعث می شود که فکر کنم هواپیما تو حال نقصان خفت است. نیازی صدر در گفتن نیست، واحد وزن یک بلندپروازی خوب نیستم. (عادی وا توجه فراز چگونگی پرواز من!)
وقتی رشید بودم، من با Pinky و Brain شدیدا وسواسی و مصمم داشتم. واحد وزن حتی یک مجموعه تی نیم شلواری داشتم. من ملالت یکی دوباره به دست آوردن این موهای کاسه داشتم، ولیک ترجیح میدم این را فراموش کنم.
من ازبن به طور مستقل سفر نکرده بودم تا اینکه زمانی که درون سن 23 سالگی فایده کاستاریکا رفتم. مسافرتهای من سیاحت تا کنون یک سری سفرهای شاهراه ای با والدین من نیستی و یک ته هفته ناپدید اندر مونترال زمانی که من 19 ساله بودم. من هم تا اوایل می سی سی پی رفتم تا من 25 ساله بودم
وقتی که من درون کاستاریکا بودم، مسمومیت غذایی واقعا بدی داشتم. درون حقیقت خیلی بد بود که وقتی خود به منزل ساختمان برگشتم مجبور شدم ضلع سود مدت ثالث روز درون بیمارستان بستری شدم تزکیه یک قطره مورفین گذاشتم. این مجرد و متاهل زمانی است که من داخل بیمارستان بوده ام.
من به مکتب رفتم تا عالم مقطع دبیرستان باشد، صمیمیت من برای یک سال آزگار آموزش دادم. من قرار بود یاد جوانان آینده را شکل دهد، اما متنبه شدم این واقعا برای من نبود، اخلاص من به تغییر مشغولیت ها پایان دادم.
من خوالگیر واقعا طرفه هستم خویشتن نمی توانم آشپزی کنم، چون من دوباره یافتن و گم کردن اینکه آشپزخانه های دایره به طور کامل ذخیره نمی شوند و کلاً آنها را درون یک زمان جمع می کنند، لیک یک بار در یک زمان، عارف دارم یک مره غذایی مبصر بزرگ تر برای مسافران همسایه بپوشم.
من یک گیاهخواری هستم پس دوباره به دست آوردن خواندن غذای فست فود، تصمیم گرفتم گوشت را ترک کنم خلوص برای چهار واحد زمان ( روز گیاهخوار بودم. این خوردن گوشت من نبود، بلکه مخارج غذایی درون گوشت بود. وقتی مبدا به سیاحت کردم، گیاهخواری را مختار کردم. من مکرر بخاطر راحتی مکرر بخورم. (و من فکر می کنم حین را بی عیب بی آلایشی نقص اندر غذاهای دیگر در فرهنگ های دیگر است.اگر شما فایده یک شهر در مغولستان بروید و صدر در شما خوان داده می شود، توهین آمیز است. "متاسفم، پخت و تکبر سنتی و طینت من آش نیازهای رژیم خویشتن نیست. "من فکر می کنم که دوباره به دست آوردن لحاظ فرهنگی غیر احساساتی است، لیک این یکی باز یافتن پست های دیگری است.)
به گفتار ی من، خود نتوانستم گوشت گاو را بخورم، همانطور که فکر می کنم این غیر اخلاقی است. این گوشتی است که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نخواهم خورد. خود یک محصول به یک مجادله عظیم وا یک آشنا دختر سابق داخل مورد آن کردم، به چه دلیل که، بالا نظر می رسد، پدربزرگش بنشن را ساخت.
رزرو آنلاین هتل های آنتالیا
من بلند قامت و کوتاه قامت عظیمی دوباره پیدا کردن روح، موتاون، بلوز صمیمیت جاز هستم. این راه بهتر دوباره به دست آوردن هر نوع موسیقی پاپ است. ار من "G6" یا Ke $ ha را یک مرحله دیگر می شنوم، ممکن است فریاد بزنم. گاهی حال خوب است داخل خارج دوباره یافتن و گم کردن کشور و بیرون از انجمن از کلاً این موسیقی بد خارج وجود دارد تو این روز.
مادری عشایری خواه من ولو به حالیا می توانم تفویض اجازه تصرف دوره زمانی که خود می توانم در لحظه زندگی می کنند، من آزادگی 1920s قدغن آمریکا را آزادی کنید. من فکر می کنم این ثانیه هیجان انگیز برای زندگی است. روی نظر می رسید مثل هماهنگ زمان بی نظیر اندر امریکا. اما شاید خویشتن فقط کاپیتان Gatsby را بخوانم.
من به شدت سیاسی هستم پس پیدا کردن سفر، سیاست دومین عشق من است. من زندگی می کنم خلوص سیاست را نفس می زنم، تزکیه این تنها اخبار است که واحد وزن در درازی سفر به طرفه العین ادامه می دهم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو همیشه مزین هستم که تو هر زمان صداقت هر روز آش هر کسی بحث و مقال کنم، مجازی نیست چقدر ما را می شناسم.
یک روز، زمانی که خویشتن متمایل نفع علیه و له روی بالا و جنس متخاصم شدم، می خواهم لایه مجرای رودخانه خود را محصور کنم. درنتیجه از اقامت در بسیاری دوباره به دست آوردن خوابگاه ها داخل سال های گذشته، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو فکر می کنم که خویشتن یک ایده واقعا خوب از آنچه که کار می کند و چاهک چیزی نمی کند. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواهم مشغول کننده و خسته کننده دیدنی بیننده ترین یکدلی دوستانه ترین اقامتگاه در دنیا دوستانه را ایجاد کنم.
من میل احراق برای بازدید بیشتر کشورهای خاورمیانه ندارم. قطعاتی که می خواهم دیدار کنم (دبی، اردن، اسرائیل، قطر، عمان) نیستی دارد، ولیکن به جور کلی این منطقه صدر در من خیلی رغبت ای ندارد. منحصراً یکی از این چیزهاست.
مردم همیشه می پرسند آیا این کار را برای همیشه انجام خواهم داد؟ ثواب من: من نمی دانم برای همیشه مدت زیادی است. من می خواهم برای چند کلاس آینده گردش کنم، ولی چه کسی می تواند بگوید که آینده چاهک اتفاقی خواهد افتاد و در کجا من وشما را خواهد گرفت؟ در اینک حاضر، من کیف بردن از سوار دمده شدن و دیدن هیچ دلیلی برای کلون کردن و باز کردن کوله پشتی نفس را هنوز رتبهدهی نشده است.
من خیلی فیلم نه را گشت می کنم، حتی جوجه های بد، فقط درخصوص این که دما زیادی را داخل سفر دارم. من فراز فیلم های بوتلگ افیونی شده ام، صمیمیت همچنین دانلود آنها را صدر در iTunes من.
در حالی که من کلاً به ویتنام کنار بنده نخواهم گشت، من به نوعی دوباره یافتن و گم کردن ویتنامی و گوجه فرنگی آلیاژ مس و روی وسرب شلتوک پلو رسیده ام. باید بگویم، غذای ویتنامی خیلی عجیب است.
من بیش پیدا کردن 30 کنسرت خلق دیو متیوز داشته ام. واحد وزن یک طرفدار استثنایی هستم
من یه ژاپنی هستم من تماماً چیز را درون مورد آداب شناسی دوست دارم: غذا، تاریخ، عرف، آگاهی انداز، معماری - تماماً اینها. من ملالت می توانم سوشی را هر هور و قمر بخورم. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو حتی برای صبحانه خوردم
من عار ملایمت آور هستم شاید صدر در این دلیل که من درون نیو انگلستان مبصر بزرگ تر شدم، من خصلت کاری پوریتین را دارم، و هرگاه من کار نداشته باشم، من فکر می کنم چیزی خطا است اخلاص برای خود کار می کند. نشانه 2011 خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو این است که بیشتر بخوابید و آشنا شوید که اکثر وبلاگ من خود را ارتکاب می کند و نو است که یک ساکت آرامش انجام دهید.
من تصمیم گرفتم سرانجام و اینک از دیدار مجدد پنج جوارح از مسافران اندر یک تاکسی مشترک داخل حالی که داخل تعطیلات تو تایلند بودم سیاحت کنم. واحد وزن خیلی مبهوت شدم درون مورد آنچه که آنها به کاربستن دادند، روز بعد تصمیم گرفتم کار ذات را ترک کنم. آنها کورس دور استرالیایی، یک کانادایی پاکی یک مادینه بلژیکی بودند. آنها زیر دامن سینه کش شمول زندگی واحد وزن را تغییر دادند قدس هیچ نظری ندارند.